بازگشت

سخني از علامه اميني


علامه ي فقيد معاصر اميني صاحب كتاب بسيار نفسي الغدير در كتاب ارزنده ي سيرتنا و سنتنا سيرة نبينا و سنته سخني است كه ترجمه اش نقل مي شود. پس از بياني درباره ي حب اهل بيت مي فرمايد:

»ما كه نشاختيم و ما در دهر نيز نشاخت كسي را كه بتواند به همه ي اين جهات احاطه يافته و همه ي مواهبي را كه خداوند به خاندان پيغمبرش عطا فرموده است؛ از عوامل دوستي و تمامي اصول ولايت وهمه ي شوؤن خلافت و امامت بتواند درك كند و ارزش و مقدار آن را بيابد تا بتواند محبتي را كه سزاوار چنين كسان است داشته باشد.

و چون هيچ يك از اين جهاتي كه گفته شد و مخصوص خاندان پاك پيغمبر است قابل درك نيست و ده ها مانند اين جهات هست كه آن طور كه بايد و شايد گفته نشده است و مقدار و خصوصيتش بيان نشده است، قول در محبت آنان حرف ياوه اي بيش نيست كه اصلا معنا و مفهومي ندارد، زيرا غلو - چنان كه گفتيم - آن است كه از حد تجاوز شود و تجاوز از حد لا محاله مي بايست پس از شناختن حد و قياس باشد كجا ما مي توانيم حد و اندازه ي آنان را درك كنيم تا چه رسد بر آنكه تجاوز كنيم (قل هلم شهداء كم الذين يشهدون ان الله حرم هذا). (سوره انعام، آيه 150).

علاوه بر اين، آنچه درباره ي عترت طاهره بگوييم از علم و اراده و قدرت و تصرف و رضا و غضب و حلم و عفو و رحمت و تفضل و تكرم و ديگر فضايل به هر اندازه كه برسد و گوينده هر چه مبالغه كند همگي تا سر حد امكان خواهد بود و ميان صفات ممكن و صفات واجب هيچ گونه شباهت و هم شكلي وجود ندارد و سنخيت ميان آنها از اصلي متنفي است. كجا توان مقايسه نمود ميان صفت ذاتي مطلق و صفت عرض محدود. ميان آنچه كه هيچ كيفيت ندارد و هيچ زمان او را فرا نمي گيرد و با آنچه به هزار


كيفيت پابند و در دست زمان گرفتار است. ميان موجود اصيل استقلالي و وجود تبعي كه هستي اش از ديگري است. ميان ذات ازلي ابدي و ذات حادث متغير. با اين همه فرق ها كه لازمه ي صفات ممكن است هيچ گونه شرك و غلوي هرگز متصور نيست. [1] .


پاورقي

[1] سيري در شهادت سالار شهيدان حسين عليه السلام، ص 295.