بازگشت

تعبير خواب هند جگر خوار از زبان رسول خدا


در مدينة المعاجز آمده است: هند جگر خوار معاويه صبحگاهي به خانه رسول خدا صلي الله عليه وآله در آمد و به عايشه گفت: جوابي عجيب ديدم، به عرض رسول خدا صلي الله عليه وآله برسان و تعبير آن را بپرس و مرا آگهي ده. در خواب ديدم خورشيدي تابان بر همه جهان مشرف بود و از آن خورشيد ماهي توليد شد كه جهان را در نور خود فرا گرفت و از آن قمر دو ستاره روشن زاييد كه نور آنها از مشرق تا مغرب را فرا گرفت. آن گاه سحابي تاريك چون شبي ظلماني متولد شد از آن ابر ظلماني، ماري سياه به وجود آمد كه نرم نرم به سوي آن دو ستاره همي مي رفت تا هر دو را بلعيد مردمان در حرمان آن دو ستاره تابان بگريستند و قرين حزن و اسف شدند. عايشه اين قصه را به حضرت رسول


صلي الله عليه وآله معروض داشت. رنگ و رخسار آن حضرت دگرگون گشت و سخت بگريست و فرمود: اي عايشه، آفتاب روشن منم، و ماه، فاطمه دختر من است و دو ستاره، حسن و حسين اند و ابر سياه معاويه است، و مار سياه يزيد است. [1] .


پاورقي

[1] ناسخ امام حسين عليه السلام، ج 4، ص 62.