بازگشت

گفتار مادام انگليسي در مظلوميت امام حسين


در دايرة المعارف قرن نوزدهم فرانسه مقاله بسيار مفصلي از خانم دانشمند انگليسي با عنوان (سه شهيد) آمده كه خلاصه آن اين است كه سه نفر در تاريخ بشريت براي اعلاي كلمه حق جانبازي و فداكاري كردند كه از ساير فداكاران و جانبازان گوي سبقت ربودند:

اول - سقراط حكيم يوناني در آتن.

دوم - حضرت عيسي بن مريم عليه السلام در فلسطين [1] .

سوم - حضرت حسين عليه السلام فرزند زاده محمد صلي الله عليه و آله پيغمبر مسلمانان آن گاه نوشته است:

تاريخ حالات و چگونگي شهادت و جانبازي و فداكاري حسين عليه السلام از آن دو نفر (يعني سقراط و عيسي) قوي تر و مهم تر بوده است، به همين جهت به سيدالشهداء ملقب شد زيرا سقراط و حضرت مسيح تنها در راه حق به تفديه جان خود حاضر شدند، ولي امام حسين عليه السلام جلاي وطن كرد، در بياباني دور از جمعيت در محاصره دشمن واقع شد و عزيزترين عزيزانش را كه از دست دادن هر يك از آنها از سر دادن خودش مهم تر بوده فداي حق كرده به دست خود مقابل دشمن فرستاد و همه آنها را قرباني راه حق نمود. بزرگترين دليل بر اثبات مظلوميت حسين عليه السلام قرباني دادن بچه شير خواره اش بود كه در هيچ تاريخي سابقه ندارد، بچه شيرخواري را براي طلب آب


(بي قيمت و قدر) بياورند و آن قوم دغا عوض دادن آب او را طعمه تيرجفا قرار دهند اين عمل دشمن مظلوميت حسين عليه السلام را اثبات كرد و به همين نيروي مظلوميت بساط عزت خاندان مقتدر بني اميه را برچيد و رسواي عالمشان كرد. در اثر جانبازي هاي او و اهل بيت دين بزرگ محمدصلي الله عليه و آله حيات نويني به خود گرفت. [2] .

تابع اهل ستم گشتن بود عار حسين



درس آزادي به دنيا داد رفتار حسين

بذر همت در جهان افشاند افكار حسين



جان خود را از ره صدق و صفا از دست داد

زين سبب تا حشر باشد گرم بازار حسين



با قيام خويش بر اهل جهان معلوم كرد

تابع اهل ستم گشتن بود عار حسين



حق و باطل را به خون خويش كرد از هم جدا

آري آري تا ابد برجاست آثار حسين



زندگي پيكار باشد در ره انديشه ها

باشد اين گفتار شيرين و گهربار حسين



گر نداري دين به عالم لا اقل آزاده باش

اين كلام نغز مي باشد زگفتار حسين [3] .





پاورقي

[1] البته به عقيده ما مسلمين و به تصريح آيه 156 سوره نساء، حضرت عيسي عليه السلام مصلوب و مقتول نگرديده: (و ما قتلوه و ما صلبوه و لکن شبه لهم و ان الذين اختلقوا فيه لقي شک منه ما لهم به من علم الا اتباع الظن و ما قتلوه يقينا بل رفعه الله اليه) عيسي بن مريم را نه کشتند و نه به دار کشيدند بلکه امر بر آنها مشتبه شد و همانا آنان که درباره او عقايد مختلف اظهار داشتند از روي شک و ترديد سخني گفتند و عالم به آن نبودند جز آن که از پي گمان خود مي رفتند و به يقين (شما مؤمنين بدانيد) که مسيح را نکشتند بلکه خدا او را به سوي خود بالا برد.

[2] شبهاي پيشاور، ص 548.

[3] فضل الله صلواتي (طوفان).