بازگشت

امام حسين و سوره هل أتي


(هل أتي علي الانسان حين من الدهر)

سوره ي هل أتي در شأن اهل بيت عصمت عليهم السلام نازل شده است. عمده ي مدارك راجع به امام حسين عليه السلام و هل أتي را ذيلا بيان مي كنيم:


مجتمع البيان (ج 5، ص 406)، نورالثقلين (ج 5، ص 470)، منهج الصاقين (ج 10، ص 91)، تفسير ابوالفتوح (ج 10، ص 183)، تفسير گازر (ج 10، ص 246)، مناقب ابن شهر آشوب (ج 3، ص 373)، احقاق الحق (ج 9، ص 110 - 123)، بحار (ج 9، ص 39) كفاية الخصام (ص 449)، تذكره ي سبط ابن جوزي (ص 323)، شرح نهج البلاغه ابن ابي الحديد (ج 3، ص ‍275)، علامه اميني در الغدير (ج 3،ص 103-111) فرموده است: 34 نفر با ذكر مدارك نقل كرده اند كه سوره ي هل اتي درباره خاندان پيغمبر صلي الله عليه و آله نازل شده است. يكي از اهل بيت پيامبر امام حسين عليه السلام است. شاعر گفته است:



خوشتر آن باشد كه وصف دلبران

گفته آيد در حديث ديگران



در روايت آمده است: مجاهد و ابن عباس و غير ايشان گفته اند: حسن و حسين عليهماالسلام بيمار شدند جدشان رسول خدا صلي الله عليه و آله به اتفاق صحابه و معروفان به عيادت آن دو رفتند. رسول خدا صلي الله عليه و آله به علي عليه السلام فرمود: خوب است در حق اين دو فرزندت نذر كني [1] و علي عليه السلام هم نذر كرد و عمل به نذر نمود تا آيه (يوفون بالنذر) نازل شد. [2] .

علي عليه السلام عرض كرد: يا رسول الله از خدا خواستم اگر فرزندان مرا شفا دهد سه روز روزه بدارم. فاطمه عليهاالسلام گفت: من نيز همين نذر را كردم. حسن و حسين عليهماالسلام گفتند: ما هم همين نذر را كرديم فضه كه كنيز حضرت فاطمه عليهاالسلام بود هم گفت: من هم نذر كردم كه سه روز روزه بدارم.

پس از آن كه اين دو نوگل رسول خدا صلي الله عليه و آله شفا يافتند، علي عليه السلام فرمود: فاطمه حالا وقت آن رسيده است كه به نذر خود وفا كنيم. [3] .

در منزل علي عليه السلام غذايي نبود. حضرت همسايه اي يهودي به نام «شمعون


ابن جابا» داشت. [4] ، علي عليه السلام به نزد وي رفت و از او قرض خواست. او مقداري پشم و سه صاع جو آورد و عرض كرد: اين پشم به زنان ده تا بريسند و اين جو هم مزد اين پشم است. علي عليه السلام به خانه بازگشت.

فاطمه عليهاالسلام يك صاع از جو را آرد كرد و پنج قرص نان تهيه نمود. وقت غذا شد سفره گستردند كه غذا ميل فرمايند، هنوز دست به غذا نبرده بودند كه سائلي در را كوبيد، و گفت: مسكيني از مسكينانم [5] السلام عليكم يا اهل بيت محمد. مسكيني هستم از مسكينان مسلمان [6] ، مرا طعامي دهيد كه خداي توانا از غذاهاي بهشت به شما عطا فرمايد. علي عليه السلام چون صداي آن مسكين را شيند رو به فاطمه عليهاالسلام نمود. سپس علي عليه السلام قرص نان خويش را به مسكين داد. فاطمه عليهاالسلام نيز موافقت كرد حسن و حسين عليهماالسلام هم به تبعيت نان خود را به مسكين دادند. فضه كنيز حضرت هم از مولاي خود پيروي نمود و همگي روزه را با آب افطار كردند.

روز ديگر صاعي را «دسداس» نمودند. باز پنج قرص بپختند و وقت افطار شد. غذا حاضر گرديد، باز هنوز شروع به غذا نكرده بودند. يتيمي دق الباب كرد و عرض كرد: السلام عليكم يا اهل بيت النبوه و معدن الرساله، من يتيمي هستم از اولاد مهاجران، پدرم را روز عقبه شهيده كرده اند، طعمامي به من دهيد تا خداي عزوجل به شما از مائده بهشت طعام دهد. اميرالمؤمنين عليه السلام چون از يتيم پدر مرده اين سخن را شنيد اين ابيات را انشا كرد:



فاطمة بنت السيد الكريم

بنت النبي ليس بالزنيم



قد جاءنا الله بذا اليتيم

من يرحم اليوم فهو رحيم



و للبخيل موقف زميم

قد حرم الخلد علي الئيم



ينزل في النار الي الجحيم

شرابه الصديد و الحميم




آن شب نيز تمام غذا را دادند و روزه را با آب افطار كردند. بچه هاي علي عليه السلام باز گرسنه ماندند. روز سوم باقي جو را غذايي درست كردند. چون باز وقت افطار رسيد، بلكه امروز از گرسنگي خود را نجات بدهند سائلي، آمد و گفت: من اسيري هستم از اسيران شما، اسيرم گرفته ايد و طعامم نمي دهيد!

اميرالمؤمنين علي عليه السلام رو به فاطمه عليهاالسلام كرد و فرمود:



اي فاطمه ي خجسته پيكر

آمد بر در اسير مضطر



از گرسنگي و بينوايي

نالان غمين و زار و غم خوار



فاطمه عليهاالسلام سپس به علي عليه السلام جواب مي دهد:



اي شهره شهر علم را در

شبير به روزه است شبر



از گرسنگي رخسار ايشان

اندر زردي شدست چون زر



باز اين همه طعمه كردم ايثار

از بحر ثواب روز محشر [7] .



آن شب هم غذا را به اسير عنايت فرمودند و باز با آب خالي روزه خود را افطار نمودند.

روز چهارم اميرالمؤمنين علي عليه السلام برخاست، به يك دست حسن و به دست ديگر حسين عليهماالسلام را گرفت و به محضر رسول الله صلي الله عليه و آله آمد. عرض كرد اين دو بزرگوار لؤلؤ و مرجان از ضعف مي لرزند.

رسول اكرم صلي الله عليه و آله از وضع عزيزانش حسنين عليهماالسلام دلتنگ و ناراحت شد. فرمود: بياييد به حجره ي فاطمه عليها السلام كه جگرگوشه ي من است برويم. همه به حجره ي فاطمه عليهاالسلام رفتند آن گاه ديدند فاطمه عليهاالسلام در محراب عبادت ايستاده است او هم گرسنه است.

رسول خدا صلي الله عليه و آله چون وضع را چنين مشاهده كرد عرض كرد: «واغوثاه يا الله بيت محمد يموتون من الجوع» بلافاصله از طرف خداي بزرگ جبرئيل عليه السلام آمد و به همراه خود آيه اي به عنوان هديه براي


خاندان رسالت به ارمغان آورد. [8] .

(و يوفون بالنذر و يخافون - الي قوله -ان هذا كان لكم جزاء و كان سعيكم مشهورا). [9] .

جبرئيل پيك الهي آمد. عرضه داشت يا محمد بگير اين سوره را شاد و خرم باش به آن لطفي كه خداوند بزرگ عالم به اهل بيت تو كرامت فرموده است. سوره «هل أتي» را تا به آخر بر رسول اكرم صلي الله عليه و آله تلاوت فرمود. [10] .


پاورقي

[1] احقاق الحق، ج 9، ص 110، بحار ج 9، ص 49.

[2] مناقب ابن شهر آشوب،ج 3، ص 373.

[3] نور الثقلين، ج 5، ص 470، تفسير گازر، ج 10، ص 240.

[4] احقاق الحق، ج 9، ص 110.

[5] احقاق الحق، ج 9، ص111؛ فضائل الخمسه، ج 1، ص 255.

[6] نور الثقلين، ج 5، ص 474.

[7] براي اين که زياد وقت خوانندگان را نگرفته باشيم از نقل شعرهاي عربي خودداري شد.

[8] احقاق الحق، ج 9، ص 116.

[9] احقاق الحق، ج 9، ص 111.

[10] تفسير نور الثقلين، ج 5، ص 470، کشف الغمة، ج 1، ص 414.