محمد با دختر خود سخن مي گويد
فاطمه عليهاالسلام حسين را در آغوش گرفته بود. پيامبر صلي الله عليه و آله او را دربرگرفت و گفت: خدا لعنت كند كشندگانت را، خدا لعنت كند غارتگرانت را، خدا لعنت كند همدستاني كه به زيان تواند، خدا حكم كند ميان من و آنان كه ياري به زيان تو كنند، فاطمه عليهاالسلام گفت: پدر جان چه مي گويي؟ فرمود: دختر جان يادآور شدم آن آزار و ستم و بي وفايي كه پس از من و تو به او مي رسد، حسين من در آن زمان ميان يك دسته غيرت مندان با عصبيت است، اختران كويش تو گويي ستارگان آسمانند، در فداكاري و هديه جان بر يگديگر پيشي مي گيرند گويا اكنون من لشكرگاه و جاي بنه و تربت خاك آنان را مي بينم. [1] .
با قلب بشر مونس و همراز حسين است
آن كس كه پناهش بدهد باز حسين است
از مردم دنيا مطلب حاجت خود را
درخواست از او كن كه سبب ساز حسين است
پاورقي
[1] عنصر شجاعت، ج 1، ص 7.