بازگشت

در روز عاشورا


در روز عاشورا نافع پس از مسلم بن عوسجه، رجزگويان به ميدان نبرد شتافت. [1] او در رجز خود چنين مي گفت:



ان تنكروني فانا ابن الجملي

ديني علي دين حسين بن علي [2] .



اگر مرا نمي شناسيد خودم را معرفي مي كنم. من از قبيله جملي هستم و آيين و دينم همان دين حسين بن علي عليه السلام است.

مردي از بني قطيعه [3] . در برابر او قرار گرفت و گفت: من بر دين عثمان هستم. نافع پاسخ داد: پس تو بر دين شيطان مي باشي و بر او حمله كرد و سرانجام به وسيله ضربت نافع كشته شد.

در اين هنگام نافع و مسلم در ميدان، در جانب راست سپاه عمر بن سعد جولان مي دادند. چون عمرو بن حجاج چنين ديد بر سپاهيان فرياد برآورد: اي بي خردان اندكي صبر كنيد... آيا مي دانيد با چه كسي مي جنگيد؟! شما با جنگاوران و شيردلان شهر كوفه و مردم با بصيرتي كه خود را آماده مرگ كرده اند، مي جنگيد. با اين كه شمار آنها كم است، هيچ كس از شما به ميدان نمي رود مگر آن كه او را خواهند كشت. به خدا قسم، شما با اين عده ي بسيار اگر فقط با سنگ به آنها


هجوم ببريد آنها را خواهيد كشت... [4] .


پاورقي

[1] مقتل خوارزمي ج 2 ص 20.

[2] قصه کربلا ص 300.

[3] نام اين مرد مزاحم بن حريث بوده است. (قصه کربلا ص 300.

[4] مقتل خوارزمي، ج 2، ص 15؛ ارشاد مفيد، ص 221.