بازگشت

سخنان پرشور در حمايت از مسلم


پس از ورود مسلم بن عقيل به كوفه و استقرار در منزل مختار بن ابي عبيده و خواندن نامه ي امام حسين عليه السلام، عابس از جاي برمي خيزد و در جمع حاضران مي گويد: من نمي دانم چه در دل مردم مي گذارد و شما را به هواداري ايشان دلخوش و مغرور نمي سازم. من تنها از حال خود به شما خبرمي دهم كه نفس خود را بر آن آماده كرده ام به خدا قسم كه هرگاه مرا به كاري فرابخوانيد پيرويتان مي كنم و با دشمنان شما كارزار خواهم كرد و پيوسته در ياري شما شمشير مي زنم تا خدا را ملاقات كنم و جز از خدا از كسي مزد نخواهم. [1] .

اين سخن چنان در ديگران تاثير گذاشت كه حبيب بن مظاهر بي درنگ از جاي برخاست و سخنان عابس را چنين تاييد كرد:


خدا تو را رحمت كند اي عابس! همانا آنچه در دل داشتي با بياني كوتاه ادا كردي. قسم به خدا، من نيز با تو هم عقيده ام. [2] .


پاورقي

[1] تاريخ طبري ج 3 ص 379، مقتل الحسين مقرم ص 137، مقتل الحسين خوارزمي ج 1 ص 197، تحفه الاحباب ص 156.

[2] حياة الامام حسين ج 2 ص 346.