بازگشت

اصلاح انديشه ديني و تغيير نگرش مردم نسبت به دين


دين يكي از سرچشمه هاي اصلي فرهنگ در جوامع بشري است و صلاح و فساد هر جامعه به صلاح و فساد انديشه ديني در آن جامعه وابسته است. در بخش اول ملاحظه شد كه جامعه اسلامي هم در زمان حسين (ع) و هم در عصر امام خميني (ره) به شدت از نظر عقايد و انديشه هاي ديني دچار آسيب شده است و نگرش مردم نسبت به دين يك نگرش سطحي است و در اين دوره هاي بحراني حكام جور از دين به عنوان وسيله اي براي توجيه حكومت و خلافت خود استفاده مي كنند و آنرا عاملي مي دانند براي

سكوت و سكون توده هاي مردمي كه همه چيز را به قضا و قدر سپرده اند و از هرگونه مسئوليت اجتماعي پرهيز مي كنند.

امام حسين (ع) به عنوان مظهر اسلام محمدي با قيام خود عزم آن دارد تا بر تفسيرها و برداشتهاي رايج دين خط بطلان كشد و با احيا دين حقيقي وجوه پويا، سازنده و جهت دهنده اين را براي مردم نمايان سازد لذا مي فرمايد:

انا خرجت لطلب اصلاح في امة جدي اريد ان امر بالمعروف و انهي عن المنكر و اسير بسيرة جدي و ابي علي ابن ابيطالب.

پر واضح است كه عامل اصلي انسجام امت اسلامي دين است و اصلاح امت ممكن نيست مگر با اصلاح دين و اصلاح دين نيز به نظامي از كنترل و پيشرفت وابسته است كه عنوان امر به معروف و نهي از منكر به خود گرفته است و بعد از فهم صحيح از دين اين اصل انسان را در هر لحظه از زندگي موظف به بازآفريني و احياي ارزشهاي ديني مي كند و اين بازگشت مجدد و مكرر به معيارها و ضوابط ديني هم متوجه خود فرد است و هم به جامعه اي كه در آن زندگي مي كند منوط مي شود.

بنابراين امر به معروف و نهي از منكر براي انسان مسئوليت اجتماعي مي آفريند و او را دچار نوعي از بيقراري مي سازد تا نسبت به آنچه در امور مختلف سياسي و اجتماعي و فرهنگي در جامعه مي گذرد بي تفاوت و بي تحرك نباشد. امر به معروف و نهي از منكر هنگامي كه مبتني بر فهم صحيح از دين باشد و از سيره نبوي و علوي يعني معيارهاي خالص اسلام سرچشمه بگيرد جامعه را از حالت سكون و ايستايي خارج مي سازد و منجر به بالندگي و سازندگي آن مي گردد. امام حسين (ع) كه خود عصاره اسلام محمدي

است قيام مي كند تا نشان دهد كه آنچه بني اميه حكومت خود را به وسيله آن توجيه مي كند دين نيست بلكه نوعي فريب و نيرنگ است كه به اسم دين عرضه مي شود و دين فقط در عبادات فردي و جمعه و جماعات بدون تحرك خلاصه نمي شود و اسلام حقيقي با وجود چنين حكومتي سازگار نيست.

امام خميني (ره) اصلاح انديشه هاي ديني را سرلوحه نهضت اسلامي قرار مي دهد و با طرح مسئله جدايي دين از سياست تغييرها و برداشتهاي رايج از دين را طرد مي كند و اسلام را يك دين اجتماعي و همه جانبه معرفي مي نمايد كه بايد در عرصه هاي مختلف سياسي، اجتماعي و اقتصادي متجلي گردد. ايشان نگرش مردم نسبت به دين را مبهم مي داند و مي فرمايد:

ما موظفيم ابهامي را كه نسبت به اسلام به وجود آورده اند برطرف سازيم تا اين ابهام را از اذهان نزداييم هيچ كاري نمي توانيم انجام بدهيم. [1] .

با رفع اين ابهام از دين است كه بزرگترين انقلاب ديني جهان در جامعه اسلامي ايران به وجود مي آيد و امر به معروف و نهي از منكر در جامعه احيا مي گردد و جامعه از حالت ايستايي به تحرك در مي آيد و نظام سياسي و اجتماعي جهان را تحت تاثير خود قرار مي دهد.


پاورقي

[1] امام خميني (ره)، ولايت فقيه، ص ‏177.