بازگشت

نقل كلمات آقا سيد جواد شبر


و در اينجا خوش دارم آنچه سيد علامه ي خطيب شهير آقا سيد جواد شبر سلمه الله تعالي [1] در اثر نفيس خود كتاب «ادب الطف» او


«شعراء الحسين عليه السلام» كه تا اين تاريخ چهار مجلد از آن كتاب نفيس طبع و نشر گرديده در جلد اول راجع به روز اربعين سيدالشهداء عليه السلام نگارش داده بياورم و عين عبارات عربي شيرين ايشان را كه به طور خلاصه بر احوال ايام ارعبني حاوي است نقل نمايم:

در جلد اول ص 41 ط بيروت سال (1388) ه. ق گويد:

اربعين الحسين (ع) في كربلاء

يوم اربعين الحسين عليه السلام و هو يوم العشرين من صفر من أضخم المؤتمرات الاسلامية يجتمع الناس فيه كاجتماعهم في مكة المكرمة تلتقي هناك سائرا لفئات من مختلف العناصر و يعتنق شمال العراق بجنوبه و الوفود من بعض ألاقطار الاسلامية فهذا الموكب يردد انشودته باللغة


العربية، و ذاك باللغة التركية، و ثالث باللغة الفارسية، و رابع باللغة الاوردية و هكذا.

و لست مبالغا اذا قلت: ان هذا الموسم يجمع اكثر من مليون نسمة جاءت لا حياء ذكري الاربعين أو لزيارة (مرد الرأس) اذأن الروايات تقول: ان رأس الحسين عليه السلام أعيد الي الجسد الشريف بعد اربعين يوما من استشهاده، جاء زين العابدين علي بن الحسين عليه السلام و الفواطم معه و معهم الرأس الشريف و بقية الرؤوس و منه زيارة الاربعين.

ان هذه المواكب من سائر الاقطار و مختلف البلدان تؤم كربلاء و قد سجلت ادارة السلطنة المحلية اكثر من 300 موكب اكثرها يضرب الخيام حوالي كربلاء و البعض يحجز المحلات الكبيرة و تستهلك كربلاء في هذا الموسم من الرز ما لا يقل عن مائة طن و كل موكب له منادون يدعون الناس الي المائدة و تناول الطعام باسم الحسين عليه السلام.

و تتخلل هذا الموسم زيارات التعارف بين المواكب و تبادل العواطف و تقديم التمنيات و التحيات و عظيم الاجر يوم الحشر، ان الالاف من الناس يقومون بالخدمة لهؤلاء الزوار و يسخون بانفسهم من أجل راحة الزائرين فالبعض بسقي الماء المعطر و المذاب فيه السكر، و البعض برش ماء الورد، و البعض بالتهوية بالمراوح اليدوية و هكذا.

چنانچه بيان فرموده در ايام اربعين در عراق بيشتر از يك مليون نفوس با مواكب حسيني براي زيارات قبر مطهر وارد كربلاء مي شوند و اجتماع عظيم محبت آميز مشتمل بر تعارفات مهرانگيز و اتحادآور و


مودت خيز فراهم مي آيد و آن شهرستان مقدس يك پارچه عزا و ناله و ضجه و نوحه و ندبه بر سيد مظلومان مي گردد، و مواكب از حرم حضرت سيدالشهداء عليه السلام خارج شده به حرم حضرت ابوالفضل قمر بني هاشم (ع) هجوم آور مي شوند، و در آن روز اثرات نهضت حسيني در جلو چشم انسان مجسم و دلهاي آگاه به ياد آن مي افتند: كه در مثل همان روز امام سجاد عليه السلام با عمه ها و خواهرهاي خويش وارد آن سرزمين شده و سرهاي مبارك شهداء و رأس مطهر ريحانه ي رسول الله صلي الله عليه و آله را به جسد اطيبش ملحق فرموده آيا بانوان عصمت و مخدرات خاندان رسالت در آن موقع در چه حال بوده اند؟ آيا جابر رضي الله عنه و سائر بني هاشم كه تفصيلا از افراد آنها اطلاع نداريم خاك بر سر خودشان مي ريخته اند؟اگر انسان جزئي ترين تأملي به دل خود راه بدهد و آن منظره ي جانگداز را در جلو چشم خود مجسم نمايد آيا جا ندارد كه خاك بر سر بريزد؟ كه يك مشت درنده هاي بني أمية و ياران آنها پسر پيغمبر خدا را بكشند و سر فرزند مؤسس دين و آورنده ي اسلام و قرآن و خاتم انبياء را به شام به ارمغان ببرند و شرم نكرده اظهار اسلام هم نمايند و سر اطيب او را خانواده ي داغديده اش برگردانند و در كربلاء به جسد اطهرش ملحق نمايند، چرا؟ براي اين كه سلطنت شوم يزيد پليد استقرار و استقلال يابد، و كسي با وي در مقام معارضه نباشد، گرچه اسلام را زير پااندازد.

و لذا حسين بن علي عليه السلام مي خواهد كه قد علم كند و اسلام و دين يزيد را تبديل به اسلام واقعي و دين محمدي و حسيني كند


زيرا اگر نهضت حسين عليه السلام نبود از اسلام اثري باقي نمي ماند مگر اسلام يزيدي، و از دين آثاري نبود مگر دين اموي، در شامات اقربائي به رسول الله صلي الله عليه و آله نمي شناختند مگر بني أمية، و يزيدي كه شب و روز با ميمونها محشور بود و با قرود و فهود سر و كار داشت و خمر و قمار روزگارش خوش بود رجوع شود به كتاب (النزاع و التخاصم) مقريزي طبع مصر. انسان فهيمده و مسلمان باوجدان اگر هميشه گريان و نالان باشد جا دارد، زيرا فقط تأمل در اين كه آيا از خست و دنائت دنيا نيست؟ و از عجائب و غرائب روزگار به شمار نمي آيد؟ كه فرزند پيغمبر صلي الله عليه و آله را بكشند و سر مبارك او را پيش زنازاده ها به كوفه و دمشق به ارمغان ببرند؟

مگر حسين بن علي عليه السلام چه كرده بود؟ و چه گناهي نعوذبالله تعالي از وي سر زده بود؟ بلي به ديكتاتوري قلدري سر فرود نمي آورد.


پاورقي

[1] علامه‏ي خطيب شهير آقا سيد جواد شبر دام‏بقائه از خاندان مشهور شبر که از خاندان سيادت و علم و فقاهت در عراق و علماء و فقها بزرگ شيعه از آن خاندان ظهور کرده‏اند و فعلا علامه سيد جواد شبر از خطباء و شعراء و اهل تتبع و اطلاع و از مؤلفين نامي عراق است و در نجف اشرف ساکن و با نگارند مکاتبه مي‏نمايد و کتابش «ادب الطف» از آثار بسيار گرانبهاست و در تأليف آن به زحمات زيادي متحمل شده است از درگاه خداوندي توفيقات بيشتري را درباره‏ي ايشان مسئلت مي‏دارم.

و مجلدات کتاب نفيس «ادب الطف» او «شعراء الحسين ع» در حين طبع دوم اين کتاب به شش مجلد رسيده و طبع شده و منتشر است و از خداوند متعال توفيق بيشتر در حق مؤلف محترم آن مسئلت مي‏نمايم.