بازگشت

اقرار امام رازي به قول حق در جهر به بسم الله


باز امام رازي گويد: قالت الشيعة: السنة هي الجهر بالتسمية، سواء كانت في الصلاد الجهرية او السرية، و جمهور الفقهاء يخالفونهم


فيه [1] .

و گويد: الدلائل العقلية موافقة لنا و عمل علي بن ابيطالب عليه السلام معنا و من اتخذ عليا اماما لدينه فقد استمسك بالعروة الوثقي في دينه و نفسه [2] .

از اين كلمات امام رازي بطور روشن معلوم مي شود: كه رسول الله صلي الله عليه و آله و اميرالمؤمنين عليه السلام جهر ببسم الله الرحمن الرحيم مي كرده اند و شيعه نيز تابع آن دو ذات مقدس شده اند نه تابع فقهاء كه تبعيت از معاوية ابن ابي سفيان اموي كرده اند چنانچه از كلمات خود امام رازي مستفاد مي شود.

و اين عمل شيعه موافق دلائل عقليه نيز ميباشد و هر كس در دين خود اقتداء به امام اميرالمؤمنين عليه السلام كرده باشد و او را امام دين خود اخذ نمايد بعروة الوثقاي خداوندي چنگ زده و در دين خود ز ريسمان محكم الهي گرفته است چون از مسلمات در اسلام است كه رسول الله صلي الله عليه و آله فرموده: اللهم ادر الحق مع علي حيث دار. خدايا حق را با علي بگردان به هر كجا كه او بگردد-اين مطلب خلاصه ي آنست كه از كلمات امام رازي استفاده مي شود.


آيا از تاريخ حالات امام رازي معلوم مي شود كه با اين همه اقرار خود كه اگر انسان در دين تبعيت از امام اميرالمؤمنين عليه السلام كند در نجات بوده و بحبل خداوندي چنگ زده است در نمازهاي خودش جهر به بسم الله مي كرده؟

يا تعصب و مماشات با افراد عامي از اهل سنت وي را وادار كرده كه دانسته حق را زير پا بگذارد؟

آيا چنگ زدن به اميرالمؤمنين عليه السلام اختصاص در جهر به تسميه دارد؟ يا انسان در تمامي شئون ديني خود با يد اقتداء به آن حضرت نمايد و او را در تمامي عقائد و احكام و شرعيات و اعتقادات مقتدا و امام خود بداند در نجات و رستگاري خواهد بود؟

البته معلوم است قطعا كه اختصاص به اين مسأله ندارد پس بسيار ظن قوي وجود دارد كه امام رازي با آن علم و معلومات خويشتن و با آن افكار فلسفي خود در نفس خويش اذعان كرده: كه اگر اميرالمؤمنين عليه السلام در اسلام امام و مقتداي انسان باشد در نجات بوده و راه صحيح را پيموده است و شايد به اين جهت است كه امام رازي در كتاب اربعين [3] خود ادله ي شيعه را در مسأله ي امامت بسيار با اتقان و استحكام نقل كرده و




در جواب آنها بسيار سست و با جوابهاي موهون كه از مقام امام رازي دور است گذشته است چون ديده ادله ي شيعه بسيار محكم و حق است باطنا اذعان به حقانيت آن ادله كرده و در صورت ظاهر با جوابهائي كه ابدا قانع كننده نيست گذشته است چطور مي شود كه مثل وي نداند كه آن جوابها در مقابل آن ادله ي بسيار متقن كه خودش با فكر دقيق فلسفي خود به رشته ي تحرير و بيان آورده تاب مقاومت نداشته و هرگز جواب بر آن ادله ي محكمه نخواهد شد.


پاورقي

[1] همان مصدر ج 1 ص 207 ط مصر و ص 161 ج 1 ط اسلامبول.

[2] همان مصدر ج 1 ص 207 ط مصر و ص 161 ج 1 ط اسلامبول.

[3] کتاب اربعين امام رازي در حيدرآباد دکن به قطع وزيري در 492 صفحه به سال 1353 رسول‏الله به طبع رسيده است.