بازگشت

بي دليل بودن ادعاي غزالي


و بايد دانست كه اصل جلوگيري غزاليها از تعرض به حقائق تاريخ صحابه و روشن كردن اوضاع و احوال منافقين از آنها و تحقيق در اعمال و افعال ناهنجاري كه از بعض صحابه صادر شده و باعث ضعف اسلام و مسلمين گرديده اند آنست: كه با روشن شدن حقيقت تاريخ جمعي از صحابه و چه اوضاع و احوالي پس از رحلت رسول الله صلي الله عليه و آله و سلم برپا كردند كه اسلام را از مسير صحيح اش كه پيغمبر اكرم عليه السلام ترتيب داده و شالوده ي آن را ريخته بود منحرف نموده و خارج كردند و باعث چه صدمات و لطمات بر اسلام شدند و حب رياست و جاه آنها را به چه اعمال زشت وادار كرد.


اساس موضوع خلافت به عقيده ي سنيها متزلزل شده و به اركانش رخنه رسيده و به كلي منهدم مي گردد و لذا چاره جز اين كه جلوگيري از تحقيق و بررسي در تاريخ صحابه نمايند ندارند ولي غافلند كه ناموس مطرد در تاريخ با مرور زمان حقايق را روشن و واقعيات را آشكارا ساخته و نسل آينده از كنجكاوي در تاريخ صدر اول پس ازرحلت رسول الله صلي الله عليه و آله خودداري نخواهند كرد و از امثال غزاليها و از حمل بر صحت هاي نارواي آنها تلقيد كوركورانه نخواهند نمود در صورتي كه باب اجتهاد را به تمام معني الكلمة مفتوح كرده بودند و رياست طلبي ها و جاه دوستي ها را حمل بر رأي در اجتهاد مي نمودند حتي در مقابل نص قرآن و رسول الله صلي الله عليه و آله اجتهاد مي كردند و حال آن كه اجتهاد در مقابل نص بالاتفاق باطل است و بعدا نيز باب اجتهاد را به كلي مسدود كردند كه نسل آينده درباره ي صحابه و منافقين ابدا نتواند اجتهاد نمايد ولي نسل آينده هرگز به اين حرفهاي مفت بي دليل و مدرك گوش نداده و باب اجتهاد را كه طبيعت شرع مقدس اسلام بر انفتاح و باز بودن آن حاكم است باز دانسته و در تاريخ حالات صحابه و در موضوع خلافت كه خود سنيها آن را از فروع دين مي دانند و به عقيده ي آنها قابل اجتهاد است اجتهاد خواهند كرد.

در عصر ما هم با آن حرفهاي پوسيده ي غزاليها ديدند نمي توانند جلوگيري از فهميدن و دانستن و كنجكاوي در موضوعات تاريخي و فروعات ديني نمايند به مقام فلسفه بافي با افكار ساده و سطحي و غرب زدگي در


موضوع امامت و خلافت اسلامي مي آيند بلكه با فلسفه تراشي كه غالبا جز ادعاء بدون دليل و فتواي بي مدرك و خيال بافي بيشتر نيست در موضوع امامت سخن رانده و جز يك مشت پديده هاي دل بخواهي بعضي اشخاص چيز ديگر نيست بلكه بتوانند در تصحيح خلافت اشخاص جاهل و اموي هاي فاسق را بخورد جوانان عصر بدهند و آنها را اولي الامر بشناسانند ولي هر چه گويند و نويسند آن گونه خلفاء كه جمعي از رويه ي ملوك جبابره سر موئي قدم به كنار نگذاشته اند و از ستمكاران روزگار محسوبند جوانان عصر حاضر بغير از اين نظر، با نظر ديگر كه آنها را خلفاي الهي و جانشينان رسول گرامي بدانند در حق آنها اعتقاد نخواهند كرد.

فتواهاي امثال غزالي و قهستاني نزد ما ابدا ارزش نداشته و مورد اعتبار و اعتناء نيست زيرا از ضروريات مذهب اهل بيت معصومين عليهم السلام و تابعين و شيعيان آنها خواندن مقتل و تاريخ احوال امام حسين عليه السلام در روز عاشوراء و يا سائر اوقات از افضل قربات بوده و ترغيب و تحريص ائمه ي اهل بيت عليهم السلام شيعه را بر اين كار خداپسندانه از حمد تواتر گذشته و ضروري و اجماعي ميان شيعه ي اماميه است.

زيارت قبور مباركه ي آن حضرات و عزاداري و گريه و زاري در مصائب وارده بر ائمه ي اهل بيت عليهم السلام خصوصا بر سيدالشهداء عليه السلام از افضل اعمال و ازا عظم مستحبات و از الزم اموريست كه بر عموم شيعه محافظت بر آن واجب و زنده نگاه داشتن آن لازم است.


و در خصوص گريه و بكاء بر مصائب سيدالشهداء عليه السلام و زيارت آن حضرت رجوع شود به صحيح ترين كتاب حديث و معتبرترين تأليف در اخبار و احاديث صحيحه ي وارده از اهل بيت معصومين عليهم السلام و جامع تر از همه ي كتب در اين مطلب نامبرده: كتاب (كامل الزيارات) شيخ ثقه ي اجل جعفر بن محمد بن قولويه قمي قدس الله روحه كه در سال (1356) قمري به همت علامه ي كبير مجاهد آقاي اميني صاحب الغدير قدس سره طبع و نشر شده و بعدا با طبع افست نيز منتشر شده است.

با وجود دستور ائمه ي هدي سلام الله عليهم چه اعتناء به فتواي بي دليل نواصب و خوارج و دشمنان اهل بيت عليهم السلام داريم كه با عقل ناقص و رأي كاسد خودشان فتوا داده و برخلاف دين حكم تحريم و تحليل صادر كرده اند در صورتي كه خاندان رسالت ائمه ي اطهار معصوم بوده و هر چه نقل كنند از جدشان رسول الله صلي الله عليه و آله به آنها رسيده و لذا اعرف به احكام شرع و اعلم به حلال و حرام و قوانين اسلام اند.

بايد از آقاي غزالي سئوال شود: كه شما با كدام دليل فتوا داده ايد كه خواندن واعظ مقتل سيدالشهداء عليه السلام و حكايت كردن وي قضاياي كربلاء را در شرع حرام است؟

آيا از رسول الله صلي الله عليه و آله به شما خبري رسيده؟ يا از بعض صحابه كه مانند شما اشخاص عادي و غيرمعصوم بوده اند به شما روايتي نقل شده است؟

آيا فتواي امام جعفر صادق عليه السلام قابل اتباع است يا رأي منحوس


شما؟ [1] در صورتي كه خود رسول الله (ص) به فرزندش حسين (ع) گريه كرده و چطور و در كجا كشته خواهد شد نقل فرموده است.

از اقوال خاندان عصمت و طهارت كه به نفص قرآن كريم معصومند و آيه ي تطهير در شأن آنها نازل گشته و يكي از «ثقلين» كتاب الله و عترت هستند كه در حديث متواتر قطعي الصدور مأمور هستيم به هر دو چنگ بزنيم انسان باايمان بايد تبعيت كند يا از قول مثل شما؟ بلي كسي كه فتوي بعدم جواز لعن كردن بر يزيد بدهد انسان از وي چه توقع داشته باشد [2] .

از آثار فتواي مثل شماست كه امام صادق عليه السلام فرموده: كه آسمان و زمين بركات خود را قطع مي كند.



پاورقي

[1] جماعتي که فتواي امام صادق (ع) را که از شجره‏ي طيبه رسالت است به کنار بگذارند و به فتاوي اشخاص که از اصل نژاد.... است عمل کنند از آنها چه توقع بايد کرد؟ گروهي که فقه اهل‏بيت (ع) را از بدعتها به شمار آورند چنانچه ابن خلدون مغربي در مقدمه‏ي مشهور تاريخش به اين هذيان زبان گشوده انسان از آنها چه انتظار بايد داشته باشد؟ رجوع شود به مجلدات کتاب (الامام الصادق (ع) و المذهب الاربعة) تأليف علامه‏ي فاضل آقاي اسد حيدر ايده الله که در نجف اشرف و بيروت طبع شده است.

[2] به تعليقات آخر کتاب رجوع شود.