بازگشت

شرفيابي خيران به حضور امام در ظرف ده روز


شيخ اعظم مفيد (ره) در ارشاد [1] مسندا نقل كرده از وشا از خيران اسباطي گويد: شرفياب شدم محضر امام هادي سلام الله عليه در مدينه به من فرمود: از واثق خليفه پيش تو چه خبري است؟عرض كردم فداي تو شوم او را در حال عافيت گذاشتم و من ده روز است كه از نزد او آمدم فرمود: اهل مدينه مي گويند او مرده است عرض كردم: من از همه مردم عهدم به او نزديكتر است يعني اطلاعم به حال او بيشتر است فرمود: مردم مي گويند كه واثق مرده است چون اين كلام را فرمود دانستم كه از مردم خود را اراده فرموده.

پس فرمود: جعفر چه كرد؟ عرض كردم به بدترين حال در زندان


محبوس بود فرمود: همانا او صاحب امر يعني سلطنت و شاهي خواهد بود، پس فرمود:ابن زيات [2] چه كرد؟ عرض كردم امر مردم به دست او و امر امر او بود فرمود: رياست او بر او شوم خواهد بود، پس امام عليه السلام قدري ساكت شد و بعد فرمود: از اجراء مقادير الله و احكام الهي چاره نيست، اي خيران، واثق، مرد و جعفر متوكل به جاي او نشست و ابن زيات كشته شد عرض كردم: كي واقع شد اين وقايع فدايت شوم؟ فرمود: بعد از بيرون آمدن تو به شش روز.

از اين قضيه ي صحيح و درست كه در غير از كتاب ارشاد شيخ مفيد (ره) در كتب معتبره ي ديگر و مصادر مهمه نيز نقل كرده اند استفاده مي شود: كه در ظرف ده روز راه به آن مسافت طولاني قريب سيصد و هشتاد فرسخ ميان مدينه و شهرستانهاي عراق را طي مي كرده اند و اين يك عمل


عادي در آن زمانها بوده است كه خيران گفته ده روز قبل، واثق را در عراق سلامت گذاشته و خارج شده ام و در ظرف ده روز راه را طي كرده و در مدينه به حضور انور امام عليه السلام شرفياب شده در صورتي كه بر حسب عادت پس از ملاقات با واثق اقلا يك روز معطي دارد چون بعيد است به مجرد ملاقات با واثق فوري حركت نمايد و نيز بعد از ورود به مدينه باز اقلا يك روز و يا كمتر لازم دارد كه از سفر وارد شده مهيا براي تشرف به حضور انوار امام عليه السلام باشد.


پاورقي

[1] ص 354 ط تبريز به سال 1308 ق.

[2] محمد بن عبدالملک مشهور به ابن زيات در زمان معتصم و واثق عباسي به وزارت آن دو شاه متصدي بوده و از ستمکاران روزگار است و او صاحب تنور معروف است که به گمان پليد خود مقصرين را در آنجا تحت شکنجه قرار مي‏داد و مي‏کشت و چون متوکل به شاهي قدم گذاشت او را کشت و رفتار وي با آن مردي که معجزه‏ي امام جواد عليه‏السلام را در شام نقل کرده بود مشهور و در حالات آن حضرت در کتب معتبره مسطور است و از علماء عامه نيز آن معجزه را نقل کرده‏اند رجوع شود به نور الابصار شبلنجي ص 140 ط مصر سال (1320) ق و فصول المهمه‏ي ابن صباغ مالکي.