بازگشت

نقل عبارات بعضي از معاصرين


خوب است عين عبارت وي نقل شود:

از نقل سيد بن طاووس در ملهوف [1] دانسته مي شود كه خانواده ي امام شهيد پس از مراجعت از شام اول به زيارت قبر حسين [2] آمدند و در همان زمان نيز كارواني از حجاز براي زيارت آمد جابر بن عبدالله انصاري و جمعي از بني هاشم با خاندان امام شهيد مصادف شدند و چند


روز ماندند و اقامه ي مجالس سوگواري نمودند و زنان اعراب نيز در آن مجالس شركت داشتند، و اين نقل با اعتبار مساعد است اهل بيت امام كه نتوانستند در كربلاء عزاداري كنند و بدنهاي قطعه قطعه شده را وداع و دفن نمايند در اين موقع كه آزاد شدند چگونه جبران گذشته نمي نمايند آنان كه در منزل يزيد مجالس سوگواري و عزاء به پا مي كنند چگونه از زيارت قبر حسين و شهداء و اقامه ي عزا در نزد خاك آن بزرگان خودداري مي كنند تسكين آلام داغ ديدگان به همين است كه بر سر آن خاك بيايند و گذشته را به ياد بياورند و در هر گوشه ي بنشينند و اقامه ي عزاء بنمايند جائي كه أميرالمؤمنين عليه السلام پيش از واقعه ي عاشوراء كربلاء بيايد و گريه ها بكند و بگويد در اينجا شتران بر زمين مي نشينند و در اينجا فرود مي آيند و در اينجا خونشان ريخته مي شود.

«قرب الاسناد محمد بن عيسي عن القداح عن جعفر بن محمد عن ابيه قال: مر علي عليه السلام بكربلاء في اثنين من اصحابه فلما مربها ترقرقت عيناه للبكاء ثم قال هذا مناخ ركابهم و هذا ملقي رحالهم و هيهنا تهراق دمائهم طوبي لك من تربة عليك تهراق دماء الاحبة» چگونه امام سجاد عليه السلام بعد از واقعه ي كربلاء به زيارت قبر پدر نيايد و يادي از ايام گذشته ننمايد و همچنين زينب كبري عليهاالسلام و ساير خاندان از زنان و دختران و خواهران حضرت سيد الشهداء مگر ممكن است حسين را فراموش كنند و به زيارت او نيايند در روايتي ديدم ابوحمزه ثمالي مي گويد: در مسجد كوفه بودم شخص غريبي آمد


و مشغول نماز شد مجذوب او شدم چون حال خوشي داشت پس از نماز بيرون رفت او را تعقيب كردم تا رسيد به جائي كه دو شتر و يك غلام حاضر بودند از غلام پرسيدم اين شخص كيست [3] . گفت علي بن الحسين است رفتم نزديك سلام كردم گفتم آقا اينجا كوفه است و با پدر و جد تو چه كردند چگونه به اهل كوفه اطمئنان نمودي و در اين شهر وارد شدي فرمود براي زيارت قبر پدرم و براي همين نماز كه خواندم و تو ديدي آمده بودم والساعة برمي گردم و اين روايت را صاحب وسائل در باب صلاة در مسجد كوفه به خاطر دارم كه نقل نموده و ظاهرا مقصود از زيارت پدر همان حسين بن علي عليهماالسلام است اين قطعي است كه امام سجاد پدر را فراموش نكرده و به زيارت او مكرر مي آمده و البته به نحوي مسافرت نمي نمود كه در تواريخ ثبت گردد و خلاف تقيه شود ولي اين آمدن اهل بيت به كربلاء از نقل سيد ابن طاووس دانسته نمي شود كه در اربعين بوده و علي اي حال اربعين سال اول قطعا نبوده- تا اينجا كلام بعضي از معاصرين بود.

در گذشته دانسته شد كه منظور مرحوم سيد (ره) در لهوف آمدن اسراء اهل بيت عليهم السلام بعد از خلاصي از شام در همان سال اول 61 بوده


چنانچه بعضي از تواريخ و عبارات بعضي مقاتل ديگر نيز شاهد است و اسراء اهل بيت عليهم السلام غير از اين كه در مراجعت از شام جمعا به كربلاء آمده باشند و موقع ديگر اين وقاعه اتفاق افتاده باشد تاريخي آن را نشان نمي دهد و احتمالات و تخيلات اشخاص هم به قدر پشيزي ارزش نداشته و ما را به واقع امر راهنمائي نمي كند تمامي آن احتمالات را بايد به دور انداخت.


پاورقي

[1] ملهوف تصحيف است بلکه صحيح (لهوف) است ولي نظر به امانت در نقل همان لفظ تصحيف شده نقل شد.

[2] در نوشتن نام مبارک پيغمبر اکرم صلي الله عليه و آله و سلم و همچنين يکي از نامهاي مبارک ائمه عليهم‏السلام نبايد بدون نوشتن صلوات و سلام به مجرد نام مبارک اکتفاء کرد مانند نوشتن اسامي اشخاص عادي رفتار نمود زيرا بي‏ادبي و بي‏احترامي‏است و خروج از آداب قرآن مجيد است که در اغلب جاها رسول‏الله صلي الله عليه و آله را با القابش ذکر کرده مگر در چند مورد که مقام اقتضاء کرده که با اصل اسم مبارک ذکر شود يا اقلا اگر صلوات و سلام تفصيلا نگارش داده نشد با علامت (ص) يا(ع) اشاره شود ولي در عبارات بعضي اشخاص در عصر حاضر از باب تبعيت از استعمارگران و اذناب آنها در نوشتن اسامي مبارکه حضرات ائمه عليهم‏السلام رفتار بي‏احترامي و بي‏ادبي پيش گرفته‏اند ولي قرآن مجيد مي‏فرمايد: ان الله و ملائکته يصلون علي النبي يا ايها الذين آمنوا صلوا عليه و سلموا تسليما پس لازم است صلوات و سلام خواه اسامي مبارکه‏ي آنها در زبان آيد يا در مقام وجود کتبي به ميان آمده باشد فرقي ندارد.

[3] از اين نشناختن ابوحمزه معلوم مي‏شود اين ابوحمزه را وي اين قضيه ابوحمزه ثمالي معروف که مانند لقمان زمان خود بوده است نبوده زيرا او از خواص امام (ع) است چطور مي‏شود او را نشناسد.