بازگشت

محمد تقي نير تبريزي، بانگ جرس






نادم نه اي ز دور خود اي آسمان هنوز

دشمن به گريه آمد و تو سرگران هنوز



شرمت نشد فرات! كه لب تشنه جان حسين

بسپرد در كنار تو و تو روان هنوز



غلتان به خون برادر با جان برابرم

دردا كه زنده ه ام من نامهربان هنوز



اي شاه تشنه لب، كه بريد از قفا سرت

كايد صداي العطشت بر سنان هنوز



آواز كوس، بانگ جرس، صوت الرحيل

شرح جفاي شمر و سنان در ميان هنوز



اي ساربان عنان شتر بازكش دمي

در خواب رفته اصغر شيرين زبان هنوز