بازگشت

رضا مويد، بيمار عشق






محبوب شد هر آن كه فداي حبيب شد

بيمار عشق بر همه دردي طبيب شد



نازم بر آن حبيب كه بر ياري حبيب

از خون سرخ موي سپيدش خضيب شد



در مقدم حبيب فدايي شدن دوبار

اين بود دولتي كه نصيب حبيب شد



پور مظاهر است و بود مظهر صفا

ظاهر از خلوص و وفايي عجيب شد



پيرانه سر به راه شهادت قدم نهاد

جانش چو بي قرار و دلش بي شكيب شد



در رزمگاه كرب و بلا كز جفا و جور

درگيري حقيقت و باطل مهيب شد



روح نماز، روي چو اندر نماز كرد

سرگرم راز با حق فرد مجيب شد



پيش نماز او سپر تير شد حبيب

تا جان نثار عشق امام غريب شد






آن جان و دل نهاده به عشق حسين را

در ياري حسين، شهادت نصيب شد



حق سخن ادا ز «مويد» نشد وليك

عرض ادب به ساحت قدس حبيب شد