بازگشت

عباس مشفق كاشاني، چشمه ي خون خدا






اين دل شوريده همچون ني، نوا دارد هنوز

ناله ها از جان به شور نينوا دارد هنوز



اي حسين، اي تشنه كام كربلا در ماتمت

جويبار خون، نشان از چشم ما دارد هنوز



تا بر آرد سر به گردون در هواي كوي تو

اين دل سرگشته، سوداي تو را دارد هنوز



آبروي چشمه ي عشق است، خاك كربلا

زمزم و كوثر نشان از كربلا دارد هنوز



غنچه خونين دل، پريشان دفتر گل را گشود

قصه ي درد تو، با باد صبا دارد هنوز



در درون سوزي چو آتش شعله ور دارد علي

بر جگر داغي از اين غم، مصطفي دارد هنوز



در جنان دلخسته از اين ماتم گردون گداز

چهره نيلي روز و شب خيرالنسا دارد هنوز



مرج خيز رحمت يزدان به چشم اهل راز

راه بر سرچشمه ي خون خدا دارد هنوز