بازگشت

فواد كرماني، خاك شهيدان






اي كه به عشقت اسير خيل بني آدمند

سوختگان غمت، با غم دل خرمند



هر كه غمت را خريد عشرت عالم فروخت

با خبران غمت، بي خبر از عالمند



در شكن طره ات بسته دل عالمي ست

و آن همه دل بستگان عقده گشاي همند



يوسف مصر بقا در همه عالم تويي

در طلبت مرد و زن آمده با درهمند



تاج سر بوالبشر خاك شهيدان توست

كاين شهدا تا ابد فخر بني آدمند



در طلبت اشك ماست رونق مرآت دل

كاين درر با فروغ پرتو جام جمند



چون به جهان خرمي جز غم روي تو نيست

باده كشان غمت مست شراب غمند



عقد عزاي تو نيست سنت اسلام و بس

سلسله ي كاينات حلقه ي اين ماتمند






گشت چو در كربلا رايت عشقت بلند

خيل ملك در ركوع پيش لوايند خمند



خاك سر كوي تو زنده كند مرده را

زان كه شهيدان تو جمله مسيحادمند



هر دم از اين كشتگان گر طلبي بذل جان

در قدمت جان فشان با قدمي محكمند