بازگشت

احمد صالح تبريزي، علمدار حسين






من واله ي گفتار گهر بار حسينم

دلباخته و عاشق رخسار حسينم



عشاق جهان در طلب ديدن يارند

من در دو جهان طالب ديدار حسينم



داروي طبيبان نكند چاره ي دردم

بيمار، من از ديده ي بيمار حسينم



شبها ز غم فكرت او خواب ندارم

بيدار من از دولت بيدار حسينم



در كعبه ي دل بسته ام احرام محبت

در سعي و صفا همره زوار حسينم



در دام غمش طاير دل گشته گرفتار

آزاد از آنم كه گرفتار حسينم



امروز مرا راه علي راه حسين است

من هم به مثل ميثم تمار حسينم



از ديده فشانم گهر اشك به دامن

با اين همه نقدينه خريدار حسينم






غم نيست كه سقايم و لب تشنه وليكن

آزرده ز افسردن گلزار حسينم



از دست من افتاد علم، گشت نگون سار

مشكم به دو دندان و علمدار حسينم