بازگشت

محمد جواد غفور زاده «شفق»، آفتاب محمل






ما را كه غير داغ غمت بر جبين نبود

نگذشت لحظه يي كه دل ما غمين نبود



هر چند آسمان به صبوري چو مانديد

ما را غمي نبود كه اندر كمين نبود



راهي اگر نداشت به آزادي و اميد

رنج اسارت،اين همه شور آفرين نبود



اي آفتاب محمل زينب! كسي چون من

از خرمن زيارت تو خوشه چين نبود



تقدير با سر تو مرا كرد همسفر

در اين سفر مقدر من غير از اين نبود



گر از نگاه گرم تو آتش نمي گرفت

در شام و كوفه خطبه من آتشين نبود



در حيرتم كه بي تو چرا زنده مانده ام

عهدي كه با تو بستم از اول چنين نبود



ده روزه فراق تو عمري به ما گذشت

يك عمر بود هجر تو، يك اربعين نبود