بازگشت

علي شريف، نور چشم حيدر






هر جا كه شور عشق برافراشت رايتي

اخلاص را و طاعت حق راست آيتي



در هر مكان به عشق و ولاي تو محفلي ست

بر هر زبان ز مدح و ثنايت روايتي



اي نور چشم حيدر و اي سبط مصطفي

نبود جلال و مكرمتت را نهايتي



آن را كه نيست نور ولاي تو رهنمون

كو كشتي نجات و چراغ هدايتي؟



سيلاب اشك مردم دلخوان به ماتمت

دارد ز سوز آتش جانها حكايتي



يك لحظه سوي جمع پريشان ما نگر

با ديدي كرامت و عين عنايتي



محراب عاشقان ز وضيع و «شريف» گشت

هر جا كه شور عشق تو افراشت رايتي