بازگشت

محمود شاهرخي «جذبه»، عزاي حسين






اي پشت چرخ خم ز عزاي تو يا حسين

وي ناي دهر پر ز نواي تو يا حسين



روح الامين ملول و غمين در حريم قدس

چون نوحه گر سروده رثاي تو يا حسين



بر انبيا به حسرت و اندوه و درد و داغ

خواند او حديث كرب و بلاي تو يا حسين



هم آدم صفي به دريغت فشانده اشك

هم نوح كرده نوحه براي تو يا حسين



كس را چه پايه تا كه كند تعزيت به پا

صاحب عزاي توست خداي تو يا حسين



آن آيت جلال و جمالي، كه نطق خلق

لال است در بيان ثناي تو يا حسين



دست قدر به حكم ازل برفراشته است

برتر ز نه سپهر، لواي تو يا حسين



كلك قضا به امر مشيت رقم زده است

بر لوح دهر نقش بقاي تو يا حسين






گر منهدم شود همه اركان كاينات

نبود خلل پذير بناي تو يا حسين



ايد هنوز از دل اين نيلگون رواق

در گوش هوش بانگ رساي تو يا حسين



كازاده تن به پستي و ذلت نمي دهد

فرياد عزت است نداي تو حسين