بازگشت

تاج الواعظين، سودا با خدا






از پي وصلش مكان در كربلا خواهيم كرد

تن به راهش غرق خون، حق خونبها خواهيم كرد



هر كسي سوداي معشوقي به سر دارد وليك

ما همه سوداي خود را با خدا خواهيم كرد



گر رسيم اندر مناي كعبه ي وصلش ز شوق

چشم را زمزم، دل خود را صفا خواهيم كرد



گاه سر بر نوك ني، گه لب به چوب خيزران

هر يكي با يكدگر ما آشنا خواهيم كرد



گر خدا خواهد ز چشم پر نم و رخسار زرد

در رهش اين يك عقيق، آن كهربا خواهيم كرد



در قيامت هر كسي محشر به سر دارد وليك

ما به دشت كربلا محشر به پا خواهيم كرد



دست و سر را در قمار عشق او خواهيم باخت

تن به زير سم مركب توتيا خواهيم كرد



گر رود سر بر سر ني، در زمين نينوا

عاشق آسا روي ني، چون ني نوا خواهيم كرد



هر كه همچون «تاج واعظ» مدح ما از دل سرود

درد بي درمان او را ما دوا خواهيم كرد