بازگشت

عبدالرحمان پارسا تويسركاني، نور خدا






از تنور خولي امشب مي رود تا چرخ، نور

آفتاب چرخ، حسرت مي برد بر اين تنور!



گرنه ظاهر شد قيامت، ورنه روز محشر است

از چه رو كرد آفتاب از جانب مغرب ظهور؟!



اين همان نور است كز وي لمعه يي در لحظه يي

ديد موساي كليم الله شبي در كوه طور



اين همان نور خدا باشد كه ناگردد خموش

اين همان مشكوت حق باشد كه نايابد فتور



مطبخ امشب مشرقستان تجلي گشته است

زين سر بي تن، كز او افلاك باشد پر ز شور



از لبان خشك و از حلقوم خونين گويدت

قصه ي كهف و رقيم و رمز انجيل و زبور