بازگشت

آثار كاشفي


در اين مقال كوتاه جاي پرداختن به بررسي آثار وي نيست، تنها گزارشي از آنچه ديگران، بطور كلي درباره ي برخي از آثار يا فهرست آنها گفته اند خواهيم داشت. آشكار است كه بررسي دقيق آثار وي و شمارش آنها، مقال مفصلي را مي طلبد.

آثار كاشفي، متنوع، دلچسب و مليح بوده و از همان زمان در ميان مردم انتشار يافته است. بسياري از آنها در عثماني به تركي نيز ترجمه شده و در آنجا نيز رواج كامل يافته. از آنجا كه وي گرايش صريحي در تسنن و تشيع نداشته و اصولا آثارش نيز در زمينه هايي جز مباحث امامت و ولايت بوده، آثار او در سراسر مناطق فارسي از آن شيوع يافته است. خواند مير كه شرح حال وي را در سال 929؛ يعني نوزده سال پس از وي نگاشته،با ياد از تأليفات وي، اشاره به شهرت برخي از آثار وي ميان مردم دارد. او بويژه از جواهر التفسير، مواهب عليه، روضة الشهدا، انوار سهيلي، مخزن الانشاء، اخلاق محسني، و اختيارات كه مسمي به لواح القمر است اشاره كرده است. [1] از جمله كساني كه به تفصيل درباره ي آثار وي سخن گفته، ميرزا عبدالله افندي است. [2] صاحب كشف الظنون [3] و سپس هدية العارفين تأليفات او را فهرست كرده اند. سعيد نفيسي در مقدمه ي لب اللباب از سي و هفت كتاب وي ياد كرده است. شيخ آقا بزرگ [4] به شماري از آثار او اشاره كرده و در ذريعه به تناسب در هر جا تأليفات او را آورده است. غلامحسين يوسفي در ذيل شرح حال مختصر وي در [ncycolpaedia of Islam] از چهل اثر او با ترجمه هايي كه به زبانهاي مختلف تركي يا اروپايي شده ياد كرده است. در لغتنامه ي


دهخدا نيز از سي و پنج اثر او ياد شده و درباره ي هر يك توضيحاتي داده شده است.

يكي از مهمترين آثار وي كتاب تفسيري او تحت عنوان جواهر التفسير لتحفة الامير است كه درباره ي كم و كيف آن به فهرست دانشگاه [5] مي توان مراجعه كرد. مواهب العليه كه به عنوان تفسير الحسيني هم ناميده شده در تفسير قرآن است. اين كتاب مكرر در مكرر در هند به چاپ رسيده و به عنوان تأليفي عمومي و دلپذير در اختيار عموم مردم بوده است. امير عليشير، كه اين كتاب به نام خود وي نگاشته شده، درباره ي آن نوشته است: از مصنفاتش يكي جواهر التفسير است كه سورة البقره را يك مجلد نوشته كه به قطع منصف، صد جزو نزديك است (مجالس النفائس، ص 93). واله اصفهاني در خلد برين (تأليف بسال 1078) از تفسير او چنين ياد مي كند كه «نخست جواهر التفسير است كه گوهري به آن حسن و بها از درج تبحر هيچ يك از علما بر بساط ظهور جلوه نما نگشته. ديگر از مصنفاتش روضةالشهدا است كه مثوبات تأليف آن از براي مولانا ذخيره ي روز جزاست.» [6] .

اين تفسير كه به گفته افندي بر اساس مذهب اهل سنت و مطالب صوفيه نوشته شده، به دستور شاه عباس ثاني، توسط فيض كاشاني اصلاح شده است. نام كتاب [7] فيض، تنوير المواهب است كه به عنوان حواشي فيض بر المواهب العليه كاشفي معرفي شده است. اته، بعد از ترجمه ي تفسير طبري، آن را دومين تفسير قابل ذكر در فارسي مي داند كه از نظر شيوه ي زيان و پرمغز بودن قابل اعتنا است. [8] از جمله آثار وي اخلاق محسني است كه مؤلف در تاريخ تأليف آن، دو بيت شعر گفته كه عبارت از سال 900 هجري است. [9] از تأليفات ادبي او مخزن الانشاء است كه بعدها در اثر ديگري با نام صحيفه ي شاهي تلخيص كرده است. [10] .

از مشهورترين كارهاي وي كه سبب شهرت او در شرق و غرب شده، انوار سهيلي است كه بازنويسي داستان كليه و دمنه است. اين اثر به زبانهاي مختلفي ترجمه شده
است. [11] يكي از آثار او در علوم غريبه و شعبده بازي اسرار قاسمي است كه فخر الدين علي پس ملاحسين آن را با نام كشف الاسرار القاسمي تلخيص كرده و در برلن چاپ شده است. [12] درباره ي روضة الشهداء جداگانه توضيحاتي خواهيم داد.

بطور كلي مي توان آثار او را در چند بخش ادب در شاخه هاي انشاء، قصه و شرح شعر، تفسير، تصوف، نجوم، اخلاق، علوم غريبه، حديث و تاريخ عنوان كرد.


پاورقي

[1] روضة الصفا، ج، 7 ص 277.

[2] رياض العلماء، ج 2، صص 188 -192.

[3] کشف الظنون، ج 5، ص 316.

[4] احياء الداثر، ص 70.

[5] فهرست نسخه‏هاي خطي کتابخانه‏ي مرکزي دانشگاه تهران، ج 2، صص 700-702.

[6] خلد برين، ص 311.

[7] رياض العلماء، 190:2.

[8] تاريخ ادبيات فارسي، ص 297.

[9] تذکره‏ي نصرآبادي، ص 471.

[10] نک،: فهرست دانشگاه، 155-156: 2.

[11] نک: [Encycolpaedia of Islam]؛ادبيات کلاسيک فارسي، ص 371؛ و درباره‏ي چگونگي تدوين اين کتاب نک:(رياض العلماء؛ 191-192: 2).

[12] نک: دانشگاه، 102:1.