بازگشت

روضة الشهداء ملاحسين كاشفي


قرنها پس از آنكه كتاب روضة الشهداء به عنوان متني رايج در مجالس سوگواري، توسط روضه خوانان - يعني كساني كه همين كتاب روضة الشهداء را مي خواندند - نفوذ خود را حفظ كرده بود، و در دستان سوگواران امام حسين عليه السلام دست به دست مي گشته و صدها بلكه هزارها نسخه از آن را كاتبان مي نگاشتند، در اوائل قرن چهاردهم هجري، ميرزا حسين نوري، درباره ي آن و كتاب اسرار الهشاده، ترديدهايي را ابراز كرد. او بويژه، درباره ي قصه دامادي قاسم و داستانهاي مشابه به روضه اعتراض كرد. [1] بعد از او كساني، از معاصران، نظير مرحوم استاد مرتضي مطهري [2] ، انتقاداتي را بر كتاب كاشفي مطرح كردند. خواهيم ديد كه افندي، در قرن دوازدهم هجري، منابع كتاب روضةالشهداء را مورد انتقاد قرار داده بود. نفوذ چنين كتابي در طول قريب به چهار تا پنج قرن در فرهنگ مناطق شرقي و ترجمه ي آن به چندين زبان، بررسي كوتاهي را طلب مي كند. اين بررسي مي بايست در چند محور انجام شود. نخست بررسي زندگي ملاحسين كاشفي و آثار اوست. بخش ديگر درباره ي گرايشات مذهبي است كه مي بايست ضمن آن، به گرايشات مذهبي موجود در خراسان و هرات آن روزگار پرداخت شود. و بخش مهمتر، بررسي منابع كتاب روضةالشهداء است كه براي شناخت آن كتاب، از اهميت ويژه اي برخوردار است. در بخش پاياني به برخي از ويژگيها و آثار اين كتاب پرداخته شده است. در اين مقال برآنيم تا به اختصار به اين مباحث بپردازيم.



پاورقي

[1] لؤلؤ و مرجان ص 194.

[2] حماسه‏ي حسيني، 45-46: 1.