بازگشت

استاد مطهري و مسأله ي تحريف


استاد شهيد مطهري در سال 1348 شمسي، چهار سخنراني درباره ي تحريفات عاشورا در حسينيه ي ارشاد ايراد كردند كه نشان مي دهد از سالها قبل روي اين موضوع حساسيت داشته اند. ايشان در سخنراني ها متأثر از كتاب مرحوم نوري بوده و خودشان نيز تحليل هاي جالبي در اين باره آورده اند. ايشان در آنجا مي گويند كه «اگر بخواهيم روضه هاي دروغي را كه مي خوانند جمع آوري كنيم، شايد چند جلد كتاب پانصد صفحه اي بشود.» ايشان علاوه بر نمونه هايي كه از ميرزاي نوري نقل مي كند، برخي از تجربه هاي خودشان را نيز بر آن مي افزايند. قصه حضور ليلا در كربلا، قصه عروسي قاسم كه از روضةالشهداء نقل شده، قصه نذر ليلا كه اگر علي اكبر زنده بماند از


كربلا تا مدينه را ريحان خواهند كاشت! از اين دست است. ايشان يك سخنراني را به تعريف تحريف، ديگري را به عوامل تحريف و سومي را به تحريف معنوي و چهارمين سخنراني را به وظيفه ي ما در برابر تحريفها اختصاص داده اند. مجموعه ي اينها در كتاب حماسه ي حسيني به چاپ رسيده است. مي توان گفت كه ايشان مطالب مرحوم حاجي نوري را با تحليلهاي خود يك جا عرضه كرده اند و بحث منظم و بسياري خوبي درباره ي تحريف به دست داده اند. استاد مطهري در اين زمينه و بيشتر در تحليل رخداد كربلا، متأثر از مرحوم دكتر آيتي نيز بوده و در مواردي از ايشان با احترام ياد كرده است. كتاب دكتر محمد ابراهيم آيتي تحت عنوان بررسي تاريخ عاشورا به سال 1347 ش به چاپ رسيد و اين درست يكسال پيش از سخنراني هاي استاد شهيد مطهري درباره ي عاشوراست.

داستان مقابله با تحريف به ويژه تحريف معنوي به شكل ديگري نيز پيش از انقلاب مطرح گرديد. بسياري از نويسندگان مذهبي از پس از مشروطه به اين سو، تلاش كردند تا تصوير سياسي تري از كربلا به دست بدهند تا پاسخي براي كساني باشد كه تحت عنوان مبارزه با خرافات مي كوشيدند تا با عزاداري و سوگواري و مراسم محرم مقابل كنند. مروري بر مجلات مذهبي سالهاي 1290 تا 1308 ش و پس از آن مجلاتي كه پس از شهريور 1320 در ايران نشر شد، مي تواند دامنه ي وسيع نوشته هايي را كه درباره ي امام حسين عليه السلام و نهضت كربلا به سبك و سياق روز تأليف مي شد، نشان دهد. اين حركت پس از قيام پانزده خرداد سال 42 وسعت بيشتري يافت و آثار متعددي در فاصله ي سال 42 سال 57 و پس از آن انتشار يافت كه مرور بر آنها، مجال و مقالي مستقل را طلب كند. تنها به اشارت كافي است كه گفته شود كه در بيشتر كتابهايي كه در پانزده ساله پيش از انقلاب انتشار يافت. انتقاد از نگاه سنتي به عاشورا به چشم مي خورد. اين انتقادها، نه تنها از سوي كساني است كه با نگاه خرافه زدايي به دين گاه به افراط مي افتند، [1] بلكه از سوي بسياري از روحانيون و نويسندگان انقلابي اين دوره مطرح مي شده است.



پاورقي

[1] کساني مانند مصطفي حسيني طباطبائي که کتابچه‏اي با عنوان «سعادت و شهادت، درسي که از نهضت امام حسين بن علي عليه‏السلام بايد آموخت» را نوشت. (15 صفحه‏ي جيبي، تهران، 1382 ق 1342 ش (.