بازگشت

دو تجربه ي صلح و انقلاب


نكته ي ديگر آن است كه در تشيع امامي، اعمال همه ي امامان به يك اندازه حجيت شرعي دارد. پيش از آنكه حادثه ي كربلا به وقوع پيوندد، تجربه ي صلح امام حسن عليه السلام رخ داده بود. آن حادثه كنار آمدن با حكومت ظالم را در شرايط خاص خود توجيه مي كرد. اگر ما بحثهايي را كه درباره ي متفاوت شرايط حاكم بر جامعه ي اسلامي در دو مقطع صلح امام حسن عليه السلام و قيام امام حسين عليه السلام مطرح شده بپذيريم، در اين صورت حداقل قضيه آن است كه دو دستورالعمل متفاوت را در دو شرايط خواهيم داشت. اين امر في حد نفسه، كاري منطقي و معقول است. اما يك پرسش هست و آن اين كه در دوره هاي بعد، كدام يك از اين دو الگو در زندگي ساير امامان تكرار شد؟ همان گونه كه در آغاز


بحث اشاره كردبم، امامان شيعه عليهم السلام از نقطه نظر مبارزات انقلابي پس از كربلا، راه مسالمت جويانه اي را در پيش گرفتند، اين در حالي است كه امامان زيدي، بر پايه ي الگوي نظامي كربلا پيش رفتند. سخن بر سر ارزيابي نتايج اين دو حركت نيست،بلكه بر سر آن است امامان، حركت خويش را نه بر پايه ي مشي انقلابي بلكه بنا به ضرورتي كه تشخيص دادند، بر پايه ي روشي به ظاهر آرام و مسالمت جويانه قرار دادند. بي شبهه اين اصلي است كه تاريخ آن را تأييد مي كند. بايد توجه داشت كه اين به معناي پذيرش مشروعيت حكومت وقت نبود، حتي به اين معنا نبود كه امامان حقانيت خود را براي پست امامت رسمي و سياسي جامعه انكار مي كردند، بكله صرفا به اين معنا بود كه اقدام نظامي و انقلابي خاصي ندارند. همين تجربه را در زندگي فقها و علماي شيعه در دروه هاي مختلف داريم. براي بررسي يك تجربه ي تاريخي به مذاكرات شيخ ابراهيم قطيفي با محقق كركي بر سر همراهي و همكاري با دولت جديد التأسيس صفوي بايد توجه كرد. در آنجا پايه ي استدلال محقق كركي كه از همكاران دولت صفوي بود، بر تجربه ي تاريخي امام حسن عليه السلام است. [1] .

با اين توضيحات مي توان به نكته ي ديگري در باب «برداشت سياسي» و «برداشت صوفيانه» از حادثه ي كربلا رسيد و آن اين كه چنين روشي مي توانست بار برداشت سياسي از حادثه ي كربلا را كم كرده و بر بار برداشت صوفيانه آن بيفزايد.

در اينجا بايد بلافاصله بر اين نكته تأكيد كنيم كه بناي ما بر بيان ويژگيهاي اقدامات امامان نيست. اگر بنا بود چنين چيزي را شرح دهيم حركت امامان را پس از حادثه ي كربلا در دو دوره ي «اقدامات علمي» براي تبيين مكتب، تا عهد امام صادق عليه السلام و دوره ايجاد سيستم «وكالت» از دوره ي امام كاظم عليه السلام به بعد تقسيم مي كرديم. پيش از آن بني عباس سيستم ارسال «داعي» را داشتند، به موازات آنها، شيعه ي امامي و به تبع آن، اسماعيليان نيز اين تجربه را دنبال كردند. اما مي دانيم كه اين دو حركت همانند زيديه، هيچ دوره اي را به عنوان دوره ي «اقدامات علمي» پشت سر نگذاشتند.



پاورقي

[1] صفويه در عرصه‏ي دين، سياست و فرهنگ، ج 1، صص 174 -173.