بازگشت

عاطفه و برداشت سياسي


يكي از جنبه هاي حادثه ي كربلا، بعد عاطفي است. مي دانيم كه كربلا به دليل وضعيت خاص خود در به شهادت رسيدن بيش از شانزده تن از خاندان رسالت و نيز كيفيت خونبار آن، زخمي عميق و پردامنه بر قلب جامعه ي شيعه ايجاد كرد. حادثه از هر جهت جدي و قابل ملاحظه بود. اثر عاطفي آن بلافاصله در شيعه پديدار شد. توابين نخستين گروهي بودند كه تحت تأثير اين بعد قضيه قرار گرفته و از آنچه كه خود را مقصر مي ديدند، بدون آنكه انديشه ي سياسي روشني داشته باشند، خود را در معرض شهادت قرار دادند. مي دانيم كه آنان قبل از رفتن به سوي شام، از كوفه بر سر مزار امام حسين عليه السلام آمدند و طي چند روز به گريه و زاري پرداختند. چنين امري در جامعه ي آن روز پديده اي غريب بوده است. به هر روي شهادت شانزده تن از اهل بيت پيامبر عليهم السلام به آن صورت استثنايي امري سخت بوده و اندوه ناشي از آن در قلوب شيعه به صورت امري پايدار درآمد. با نگاهي به آنچه در احاديث امامان عليهم السلام درباره ي اقامه ي عزاء و زيارت مرقد امام حسين عليه السلام وارد شده مي توان دريافت كه به سرعت بعد عاطفي كربلا جاي خود را در جامعه ي شيعه باز كرده و حتي گروه هايي از سنيان را نيز به خود جذب كرد. به مرور عزاداري سالانه آغاز شد. ادبيات شيعي نيز تحت تأثير اين قضيه و ساير رخدادهاي خونين كه براي شيعيان (اعم از زيدي با امامي) پيش آمد، ادبياتي مبتني بر «مرثيه» شد.

بدبن ترتيب بايد در جامعه ي شيعه آثار اين حركت عاطفي - ادبي را دنبال كرد. از آن


پس نام امام حسين عليه السلام همراه با گريه بوده و عاشورا مهمترين حادثه ي غمگينانه (تراژدي) در تاريخ به شمار مي آمد. گريه براي امام ثوابي بي اندازه و رفتن به زيارت مرقد امام حسين عليه السلام پاداشي فزون از حد داشت. اين بعد عاطفي كم كم توسعه ي بيشتري يافت و ايام وفيات ساير امامان نيز به عنوان ايام عزاء مطرح شد. جالب است بدانيم كه بعدها كاشفي اين روضه خواني را به تمامي انبيا تسري داد.

پرداختن به جنبه هاي عاطفي كربلا مي تواند ما را در بحث مورد نظر كمك كند.

سؤال ما اين بود كه منشأ برداشت سياسي و برداشت صوفيانه در حادثه ي كربلا چه بوده و كدام يك از اين دو در ميان شيعه قوت بيشتري داشته است. اين نكته مسلم است كه پرداختن به جنبه هاي عاطفي مي تواند به طور غير مستقيم خاطره ي يك حادثه را زنده كند و به نحوي بار سياسي آن را انتقال دهد، اما بايد توجه داشت كه با چنين پرداختي، برداشت مستقيم سياسي نمي توان داشت. مقصود مااز برداشت سياسي مستقيم آن است كه حركت امام حسين عليه السلام به صورت يك الگوي قابل تكرار درآمده باشد. چنين برداشتي با ويژه كردن يك حركت به لحاظ ماهيت و آثار، به جز در حد كليات - يعني ارزش كلي يك اقدام ضد ظلم يا امثال آن - چندان سازگار يا به تعبير بهتر لااقل همراه نيست.