بازگشت

چگونگي عقايد عامه ي مردم در مناطق مختلف


مردم عراق يا ساكنان دو شهر بصره و كوفه كه تركيبي از قبايل مختلف مهاجر، به ويژه يمني ها بودند، از سلطه ي شام در هراس بودند و طالب آن نبودند. جداي از بصري ها كه به خاطر جنگ جمل بيشتر عثماني مذهب شدند، و البته شماري شيعه هم در ميانشان بود، بسياري از مردمان كوفه شيعه مذهب بودند؛ كساني هم بعد از صفين خارجي مذهب شدند. عده ي فراواني هم، هيچ كدام از اين دو را نمي خواستند؛ همان طور كه بني اميه را نمي پسنديدند. شيعيان عراق نيرومند بودند و اصرار بر حمايت از امام حسين عليه السلام داشتند. شاهد آن كه، وقتي امام حسن به شهادت رسيد. آنان تسليت نامه اي فرستاده و ارادت خود را به عنوان شيعه ي امام حسين عليه السلام به وي ابلاغ كردند و از وي خواستند تا نزد آنها برود. اما امام فرمود: و اما انا فليس رأيي اليوم ذاك، فالصقوا رحمكم الله بالارض و اكمنوا في البيوت. [1] متن اين نامه را به طور كامل تر يعقوبي آورده است. [2] .

مردم مدينه و مكه به ويژه انصار غالبا از امويان متنفر بودند. اينها طرفدار خط مياني قريش بوده و پس از جمل و صفين كه شمار فراواني از انصار در آن از امام علي عليه السلام حمايت كردند، ساكنان مدينه، طالب خط علوي نبوده و بيشتر جانبدار مشي عبدالله بن زبيري و يا عبدالله بن عرم بودند. با اين تفاوت كه يكي از اينها انقلابي بود و ديگري غيرانقلابي. اميد انقلابي هاي اين جمعيت ابن زبير بود كه پس از رفتن او به مكه، طرفدارانش از جمله مصعب پسر عبدالرحمان بن عوف و عبدالله بن مطيع عدوي دستگيري و زنداني شدند.

مردم شام هم كه شامل مردم سوريه و اردن و فلسطين مي شد، همه هوادار امويان بودند. جمعيت و اقتصاد اين مردم فوق العاده زياد و به همين دليل امكانات فراواني در اختيار امويان بود. مردم شام با تمام وجد از معاويه دفاع مي كردند تا سلطنت ميانشان بماند. وقتي معاويه در حال احتضار بود، آنان به ديدار معاويه آمده و پس از آن با ترس اظهار مي كردند: و كان البيعة من بعده تخرج من ال ابي سفيان الي آل


ابي تراب، لا والله، لا نرضي بذلك ابدا. [3] گويي بيعت بعد از معاويه از آل ابوسفيان بيرون رفته به آل ابوتراب برسد؛ نه خير به خدا سوگند ما به اين امر راضي نخواهيم بود. سران شام در حضور معاويه كه در حال احتضار بود جمع شدند: انهم سبوا علي بن ابي طالب رضي الله عنه، و قال فيه القبيح، و قالوا: انه سار الينا من العراق فقتل سراتنا و اباد حضارانا، و لسنا نحب أن تصير الخلافة الي ولده، فاجعلها في ولدك يزيد. فانه لنا رضي و لجميع المسلمين [4] خلاصه اين كه از علي بدگويي كردند و به خاطر جنگ صفين كه ضمن آن بسياري از شاميان كشته شدند. به معاويه گفتند كه اجازه نخواهند داد خلافت به فرزندان او برسد. بنابراين معاويه! خلافت را در پسرت قرار ده. يزيد در همان اولين سخنراني به مردم گفت كه جنگ سختي ميان او و مردم عراق واقع خواهد شد؛ و البته خير در ميان شما مردم شام است! [5] .


پاورقي

[1] اخبار الطوال، ص 223.

[2] تاريخ اليعقوبي، ج 2، ص 203.

[3] الفتوح، ج 4، ص 252.

[4] همان، ج 4، ص 254 -253.

[5] همان، ج 5، ص 6.