بازگشت

ترجمه ي زيارت ناحيه ي مقدسه


سلام بر آدم صفي برگزيده ي خدا و خليفه ي او، سلام بر شيث ولي خدا و بهترين خلق او، سلام بر ادريس كه حجت قائم بر حق بوده، سلام بر نوح مستجاب الدعوه، سلام بر هود كه از جانب حق كمك هاي دامنه داري بر او شد، سلام بر صالح كه مورد كرامت و توجه حق بوده، سلام بر ابراهيم كه به دوستي حق برگزيده شد، سلام بر اسماعيل كه خداوند براي او فدا به ذبح عظيم از بهشت فرستاد، سلام بر اسحق كه نبوت را در ذريه ي او قرار داد، سلام بر يعقوب كه خداوند ديدگان او را به رحمتش روشن ساخت، سلام بر يوسف كه او را از قعر چاه نجات داد به اوج مقام ماه رسانيد، سلام بر موسي كه دريا را براي او شكافت، سلام بر هارون كه به همكاري


به نبوت برادرش برگزيد، سلام بر شعيب كه خداوند او را نصرت داد بر امتش، سلام بر داود كه توبه ي او را قبول كرد، سلام بر سليمان كه جن را به فرمان او آورده، سلام بر ايوب كه او را از علل و استقام شفا داد، سلام بر يونس كه او را در دل ماهي حفظ فرموده، سلام بر زكريا كه بردبار در محنت بوده، سلام بر يحيي كه به شهادت برگزيده شد، سلام بر عزير كه پس از مردنش باز زنده گردانيد، سلام بر عيسي، روح الله و كلمة الله، سلام بر محمد «صلي الله عليه و آله و سلم» دوست و برگزيده ي حق، سلام بر اميرالمؤمنين علي بن ابي طالب برادر رسول الله، سلام بر فاطمه ي هزار دختر پيغمبر، سلام بر ابي محمد حسن مجتبي وصي و جانشين اميرالمؤمنين.

سلام بر حسين كه با جوانمردي جانبازي كرد، سلام بر كساني كه در حق پنهاني و آشكار اطاعت حق كردند، سلام بر كسي كه خداوند شفا را در تربت او قرار داد، سلام بر كسي كه اجابت دعا را تحت قبه ي او قرار داد، سلام بر كسي كه ائمه از ذريه ي او بودند، سلام بر فرزند خاتم الانبياء، سلام بر فرزند سيد اوصياء، سلام بر فرزند فاطمه ي زهرا، سلام بر فرزند خديجه ي كبري، سلام بر فرزند مسافر سدرة المنتهي، سلام بر فرزند صاحب جنت المأوي، سلام بر فرزند بنا كننده ي زمزم و صفا، سلام بر كسي كه به خاك و خون آلوده گرديد، سلام بر كسي كه خيام او تيرباران شد، سلام بر پنجمين اصحاب كساء، سلام بر غريب غريبان، سلام بر شهيد شهيدان، سلام بر كشته ي دشمنان، سلام بر ساكن كربلا، سلام بر كسي كه ملائكه ي آسمانها بر او گريان شدند.

سلام بر ذريه ي پاكان، سلام بر پيشواي دين، سلام بر منازل براهين، سلام بر


ائمه ي سادات، سلام بر كسي كه گريبانها براي او چاك زده شد، سلام بر پژمردگان شفابخش، سلام بر نفوس پراكنده و پريشان حال، سلام بر ارواح هشيار، سلام بر اجساد عريان، سلام بر ابدان لاغر و نحيف از هم بريده، سلام بر خونهاي ريخته، سلام بر اعضاء قطعه قطعه شده، سلام بر سرهاي جدا شده، سلام بر زنان اسير گشته، سلام بر حجت پروردگار عالميان.

سلام بر تو يا اباعبدالله و بر پدران طاهرين تو، سلام بر تو و فرزندان شهيد تو، سلام بر تو و بر ذريه ي ياري كننده ي تو، سلام بر تو و بر فرشتگان ملازم آرامگاه تو، سلام بر كشته ي مظلوم، سلام بر برادر مسموم تو، سلام بر علي اكبر تو، سلام بر شيرخوار كودك تو، سلام بر ابدان عريان و برهنه، سلام بر عترت پيغمبر، سلام بر مبارزين در مشهد تو، سلام بر دورافتادگان از وطن، سلام بر مدفونين بلا كفن، سلام بر سرهاي جدا شده از ابدان، سلام بر محتسب صابر، سلام بر مظلوم بدون ناصر، سلام بر ساكن تربت پاك، سلام بر صاحب قبه ي ساميه، سلام بر كسي كه پاك و پاكيزه آفريده شد، سلام بر كسي كه جبرئيل به وجودش فخر مي كرد، سلام بر كسي كه در گهواره اش ميكائيل ملازمت داشت، سلام بر آن كس كه شكستند عهد او را، سلام بر آن كه دريدند پرده ي احترام او را، سلام بر آن كه به دشمني خونش را ريختند، سلام بر كسي كه خونش آب غسلش بود، سلام بر كسي كه غبار كربلا كفنش بود، سلام بر كسي كه خون او را مباح كردند، سلام بر كسي كه در كنار آب نحرش نمودند، سلام بر كسي كه اهل قريه دفنش نمودند، سلام بر كسي كه رگ قلبش را بريدند، سلام بر مظلوم بدون يار، سلام بر محاسن خون آلود، سلام بر گونه هاي خاك و خون


آلوده، سلام بر دندانهاي شكسته به چوب خيزران، سلام بر سرهاي بالاي نيزه رفته، سلام بر اجساد عريان و برهنه كه در فلوات كربلا به دست گرگ صفتهاي درنده و گزنده افتاده بود.

سلام بر تو اي مولاي من و بر ملائكه ي كه اطراف قبه و مزارت طواف مي كنند و بر زيارت كنندگان قبرت، سلام بر تو كه من به قصد زيارت تو آمده ام و اميد رستگاري از تو دارم، سلام بر تو، سلام يك عارف به مقام و احترام تو در ولايت و تقرب به محبت حق، سلام بر كسي كه بيزار از دشمنان توست، سلام بر كسي كه قلبش از مصيبت تو جريحه دار است و اشك در ياد تو ريزان است، سلام بر كسي كه آه و ناله اش در فاجعه ي تو بلند است و اگر با تو در كربلا بود شمشير مي كشيد و جان شيرين فداي تو مي كرد و در پيشگاهت جهاد مي نمود، و به جان و جسم و مال و اولاد تو را ياري مي كرد و زن و فرزندش را فداي زن و فرزند تو مي كرد.

اما چه كنم كه دنيا مرا عقب انداخت، و دور ماندم از ياري تو، و نبودم تا با دشمنان تو جنگ كنم، و با بدخواهان تو پيكار نمايم. من هم اكنون هر صبح و شام اشك مي ريزم و به جاي اشك، خون از ديده در مصيبت تو مي بارم، و آه سرد از دل پر درد بر اين فاجعه ي مولم مي كشم تا بميرم.

شهادت مي دهم كه تو نماز را برپا داشتي و زكات دادي و امر به معروف كردي و نهي از منكر فرمودي، اطاعت كردي خدا را و عصيان نورزيدي و تمسك به او جستي تا از تو راضي شد، ترسيدي و مراقبت كردي و اجابت نمودي و سنت او را زنده داشتي، و فتنه ها را خواباندي و مردم را دعوت به رشد عقلي كردي و راه راست و سعادت را نشان دادي، و در راه خدا جهاد كردي در خور حقيقت جهاد.


تو هستي كه طواف كردي براي خدا و تبعيت كردي جدت محمد را، و اطاعت كردي تعليمات پدرت را و عمل كردي وصيت برادرت را، و اركان دين را بلند نمودي و دشمنان دين را معرفي كردي، و به امت اسلام نصيحت فرمودي، و در غمرات مرگ تسبيح حق گفتي، و با دشمنان رو به رو شدي، و به حجت حق قيام كردي، و به اسلام و مسلمين رحم نمودي، و حق را ياري كردي، و در بلا صبر و بردباري نمودي، و دين را پشتيبان بودي، و حرام شريعت را بيان كردي، و عدالت را بسط دادي، و احكام دين را منتشر ساختي، و ياوه سرايان را ساكت نمودي.

در ساحت دين وضيع و شريف را مساوي نمودي، و در احكام اسلام قوي و ضعيف را برابر داشتي. تو پناه دهنده ي ايتام و پناهگاه انام و موجب عزت اسلام و معدن احكام شدي، مردم به واسطه ي تو به سوي جدت و راه دين اسلام و مذهب پدرت رهبري شدند، تو بودي كه وصيت برادرت را عمل كردي و مردم را راضي داشتي و در شبهاي تاريك به تهجد و كرامت مشغول مي شدي، راه تو بسي محكم و روشن هموار و صاف بوده، تو در حسب و نسب عظيمي و شرف بي نظيري و در مقام بلند مرتبه اي. مناقب تو بي حد و حصر است، صفات پسنديده ي تو بي شمار است، تو بخشنده ي شكيبا و با گذشت دانا و پيشواي شهيد راه انسانيتي، تو قبول كننده ي توبه كنندگان و قبول بازگشت كنندگان دوست حق هيبت بخش، تو اولاد پيغمبر خاتم النبييني و مرجع و سند قرآني، و پشتيبان امتي، و مجتهد در طاعتي، تو حافظ عهد و ميثاق مليتي، و منحرف كننده ي راه فساق، و تو در راه خدا بذل جان كردي، و تو از راكعين و ساجدين و زاهدين در دنيا هستي، و تو دنيا را به ديده ي مسافر ديدي، و به نظر متوحش نگريستي، تو به


ديده ي حقيقت همه را با همه كردار و گفتار مي بيني، و آرزوهاي آنها را مي داني، و همت تو در انجام حوائج آنها مصروف است، تو دنيا را با تمام آمال و آرزوهاي او و زيب و زينت استقبالش پشت سر نهادي، و از بهجت و شادي آن رو گردانيدي، و به آخرت راغب شدي، و به مردان آخرت شهرت يافتي، در حالي كه دست ستمكار بازوي تو را بسته بود، و در تاريكي شب لباس سفر پوشيدي و ترك وطن گفتي، و گمراهان بد انديشان تو را به اتباعشان خواندند محصور كردند، و تو در حرم جدت رفتي شكايت كردي و راه خانه ي خدا پيش گرفتي، و از همه ي لذات كناره كردي ومنكر شهوات شدي، و با دل و زبان تا آنجا كه قدرت داشتي و امكان اقتضا داشت، نهي از منكر نمودي، و با فجار جنگ و پيكار كردي، و اين سيادت را در اولاد و اهل و شيعيان و دوستان باقي گذاشتي، و با برهان و منطق حق را ثابت فرمودي، و مردم را به سوي خدا دعوت كردي به حكمت و موعظت نيكوئي.

به اقامه ي حدود امر كردي، و به طاعت و عبادت پروردگار واداشتي، و از جنايت و طغيان نهي فرمودي، و از ستمكاري و خصومت بازداشتي، و با آنها مبارزه كردي و وعده و وعيد دادي، و تأكيد در حجت حق نمودي، و آنها ذمه و بيعت تو را شكستند و خدا و پيغمبرش را به غضب آوردند و با تو به جنگ پرداختند و تو را به پيكار و زد و خورد و دفاع مجبور كردند، تو هم به جنگ با قشون دشمن قيام كردي و با ذوالفقار شمشير آبدارت كه يادگار پدرت بوده، چون قهرمان بي نظيري با آنها پيكار فرمودي، ولي چون ديدند تو از حملات آنها هراسي نداري و بيمي از جنگ نمي كني و با دلاوري عجيبي بر قلب دشمن حمله مي كني، با تو بر سر مكر و حيله


برآمدند و تو را به كيد و شر كشتند، و سر كرده از خدا بي خبر آنها امر كرد آب را به رويت بستند و تو را به جنگ كشاندند، و شتابان به ميدان پيكار محاصره كردند و سپر تير و نيزه قرار دادند و تيرباران كردند، و به سوي تو كمانها كشيدند و تيرها انداختند و هيچ احترامي براي خون تو كه از خون پيغمبر بوده، قائل نشدند و مراقبت عظمت تو را نكردند، و دوستان تو را كشتند و اموال آنها را بردند، و تو را در حيطه ي ستم و آزار و اذيت شكنجه دادند و همه را صبر كردي، تا آنجا كه ملائكه از صبر و شكيبائي تو انگشت عبرت به دندان گرفتند.

دشمن از چهار طرف تو را محاصره كرد، و در ايراد جراحات مبالغه كردند، و بين تو و بين خاندانت حايل شدند، و فرصت ندادند كه شب را به روز و روز را به شب برساني، تا آن كه باقي نگذاشتند براي تو يار و ياوري، و تو همه جا صابر و محتسب بودي و دفاع از حرم خود مي نمودي، تا آنجا كه از اسبت به خاك نشستي و مجروحي خسته فرسوده روي خاك كربلا افتادي، باز هم خيل دشمن به سوي تو حمله مي كرد. و با آن كه در سكرات مرگ بودي، طاغيان و ياغيان اطراف تو را گرفتند و محاصره ات نمودند، تو خود در همان حال با خدايت مشغول بودي، و راز و نياز مي كردي، و همان حال اسب بي صاحبت خون آلوده با زين واژگون همهمه كنان اشك ريزان به سوي خيامت بازگشت، و چون زنان و فرزندانت او را ديدند كه با موهاي ژوليده و كاكل و يال پر خون است، بر سر و صورت زدند گريبانها دريدند عصابه ي عزا به سر بستند، به صداي بلند وا حسينا و وا محمدا و وا عليا گفتند كه بعد از عزت و عظمت مقام نبوت و ولايت ذليل دشمن هستند، و سر و پاي برهنه به سوي


مصرع و فرودگاه تو شتافتند، و چون رسيدند ديدند شمر (لعنة الله عليه) بر سينه ي تو نشسته و خنجر بر كف گرفته رگهاي گردن تو را مي برد، و به دستي محاسن تو را گرفته مانند گوسفند ذبحت مي كند، و سر مباركت تو را بر فراز ني زدن و بالاي آفتاب نگاه داشتند، و زن و فرزندانت را اسير كردند، مانند بندگان و غلامان فراري به زنجير بستند و در بازارهاي كوفه گردانيدند و صورت آنها از آفتاب دگرگون شد، و منزل به منزل دست به گردن بسته مي بردند، و در بازارها با صداي بلند افتخار به قتل تو مي كردند.

واي بر اين بي دينان از خدا بي خبر بي وجدان كه از آزادگي و جوانمردي هم بهره اي نداشتند، به حقيقت به كشته شدن تو اسلام را كشتند، و نماز را عاطل و باطل نمودند، و روزه را شكستند، و سنن و احكام دين را از بين بردند، و اركان ايمان را ويران كردند، و آيات قرآن را سوزانيدند، و در ضلالت و گمراهي بي اراده پشت هم افتادند.

رسول خدا «صلي الله عليه و آله و سلم» صبح كرد در حالي كه براي خاطر تو مصيبت زده و جوان كشته بود، و كتاب خدا را ديد به دور افتاده، و حق مكتوم مانده چون تو مقهور و مقتول گشتي.

اي پسر پيغمبر! به كشته شدن تو تكبير و تهليل و حرام و حلال و قرآن و تأويل آن كشته شد، و پس از تو چه تغييراتي كه ظاهر شود و تبديلاتي كه رخ دهد، چه الحاد و تعطيلي پديدار گردد، و چه هواپرستي و گمراهي و فتن و حوادث ظاهر گردد. تو بودي كه در كنار قبر جدت گريه كنان گفتي: اي پيغمبر خدا! فرزند تو را كشتند و حق او را نشناختند، و اولاد و عيال او را اسير كردند، و ذريه ي او را تعبيد و تهديد نمودند. و رسول خدا از اين


مصيبت آه سردي از دل بركشيد و با اشك ريزان و دل سوزان گفت: مرا با پسر زانيه چه كار است. رسول خدا به مصيبتي نشست كه ملائكه او را تعزيت گفتند، قتل تو فاجعه ي عظمي بر مادرت زهرا بوده، و طبقات مختلفه ي فرشتگان پدرت اميرالمؤمنين را تعزيت و تسليت مي گفتند و اقامه ي ماتم مي كردند.



در بارگاه قدس كه جاي ملال نيست

سرهاي قدسيان همه بر زانوي غم است



حورالعين لطمه به صورت مي زدند و آسمان بر اين مصيبت گريان شد، همه ي سكنه ي آسمانها محزون شدند، زمين و اهل زمين، درياها و دريادارها، و مكه و بنيان گزار مكه، بهشت و بهشتيان، و خانه ي خدا و مقام ابراهيم، و مشعر الحرام و حل و احرام، همه در اين فاجعه ي عظمي اظهار همدردي و عزاداري كردند.

پروردگارا! به حرمت اين مكان منيف درود بر محمد و آل او بفرست و محشور دار ما را در زمره ي دوستان حسين و داخل بهشت گردان به شفاعت اينان، بار الها! به تو متوسل مي شويم اي كه سريعترين حساب گيراني.

اي كه بخشاينده ترين بخشندگاني! اي كه حاكم بر همه ي فرمانداراني! به حق محمد خاتم پيغمبران، و به حق برادرش پيشواي پرهيزكاران علي بن ابي طالب امير مؤمنان، و به حق فاطمه ي زهرا بزرگ زنان دو جهان، و به حق حسن سبط اكبر و پناه پرهيزكاران، و به حق ابي عبدالله بزرگترين فداكاران راه دين و به اولادهاي كشته ي او، به عترت مظلومين، و به حق علي بن الحسين زينت عبادت كنندگان، و به حق محمد بن علي قبله ي بازگشت كنندگان، و به حق جعفر بن محمد راستگوترين راستگويان، و به


حق موسي بن جعفر ظاهر كننده ي براهين، و به حق علي بن موسي ياري كننده ي دين، و به حق محمد بن علي برگزيده ي هدايت يافتگان، و به حق علي بن محمد پرهيزكارترين پارسايان، و به حق حسن بن علي وارث ائمه ي دين، و به حق حجت بن حسن كه حجت خدا بر تمام خلق است، از تو مسئلت مي كنم درود بر محمد «صلي الله عليه و آله و سلم» بفرستي، و قرار دهي ما را در قيامت از گرويدگان مطمئن به او و از رستگاران مشعوف و مسرور.

بارالها! بنويس نام ما را در زمره ي مسلمين و ملحق ساز به صالحين، و قرار بده براي ما زيان راستي و خلوص نيت، و ياري كن ما را بر دشمنان، و حفظ كن از كيد حسودان، و بگردان از ما خدعه ي مكر كنندگان را، و بگير از ما دست ستمكاران را، و جمع كن ما را با سادات و موالي ما در اعلا عليين، با آنهائي كه نعم خودت را بر آنها تمام كردي، از انبيا و صديقين و شهدا و صالحين به رحمت و بركاتت اي بخشنده ي بخشايندگان.

پروردگارا! من تو را قسم مي دهم به پيغمبر معصومت، و به قضاي محتوم و نهي مكتومت، و به حق صاحب اين قبر كه ماتم زده در كنارش پناه آورده ام، به حق امام معصوم و مقبول مظلوم تو را مي خوانم كه بگرداني از ما غم و هم را، و شرور قدر محتوم را، و پناه ده ما را از آتش سوزان، بارالها ما را به نعمت خودت روشني بخش، و به آن چه قسمت مي كني راضي فرما، و بپوشان ما را به بخششها و كرم خودت، و دور دار از مكر و نقمت.

بارالها! ما را از خطا و لغزش حفظ كن، و راست بدار در قول و گفتار و كردار، و فرصت و توفيق عمل عنايت كن در مدت زندگي، و عفو فرما از ترس و بيم و عللي كه اسباب محروميت مي شود و به دوستي و فضيلت به


ما برسان بهترين آن چه آرزو داريم.

بارالها! درود بر محمد و آل او فرست و توبه ي مرا قبول فرما و به اشكهاي ريزان من رحمت كن، و كم كن لغزش مرا، بر طرف كن سختي حال مرا، و بيامرز خطاهاي مرا و اصلاح فرما ذريه ي مرا، و باقي مگذار در اين مشهد معظم و محل مكرم گناهي را مگر آن كه بيامرزي، و نه عيبي مگر بپوشاني، و نه غمي مگر برطرف كني، و نه رزقي مگر وسعت دهي، و نه جهلي مگر برطرف سازي، و نه فسادي مگر اصلاح فرمائي، و نه آرزوئي مگر برساني، و نه دعائي مگر اجابت فرمائي، و نه مضيقه و تنگي مگر به وسعت برساني، و نه پريشاني مگر جمع آوري كني، و نه امري ناقص كه تمام كني، و نه مالي مگر زياد فرمائي، و نه حلقي مگر نيكو فرمائي، و نه انفاقي مگر باقي گذاري، و نه مشكلي مگر آزاد و حل فرمائي، و نه بدي مگر اصلاح كني، و نه حسودي مگر آن را برطرف سازي، و نه دشمني مگر رد فرمائي، و نه شري مگر كفايت كني، و نه مرضي مگر شفا دهي، و نه دوري مگر نزديك كني، و نه پراكندگي مگر جمع كني، و نه سؤالي مگر آن كه عطا فرمائي.

بارالها! از تو مسئلت مي كنم بهترين راه صواب و ثواب مدت حيات را. الهي! ما را بي نياز كن به غناي خودت، به حلالت از حرامت، و به فضلت از همه ي خلقت. از تو مسئله مي كنم علم نافع و قلب خاشع و يقين شافي و عمل خالص و صبر جميل و اجر جزيل. بارالها! نصيب من كن شكر نعمت را، و زياد فرما احسان و كرمت را، و گفتار مرا در ميان مردم پذيرفته كن، و اعمال ما را بلند و قبول فرما و آثار خير ما را منيع گردان، و دشمن ما را نابود كن. بارالها! درود بر پيغمبر و آل اخيار او در اطراف


شب و روز فرست و كفايت كن ما را از شرور اشرار، و پاك گردان ما را از گناه و وساوس شيطاني، و از آتش جهنم پناه ده و بدار در آرامگاه رستگاران، و بيامرز مرا و همه ي برادران ديني ما را و خواهران مؤمنين و مؤمنات را به رحمت و كرمت اي بخشاينده ي مهربان.

سپس دنباله ي معرفي مقام و مرتبت و خاندان فضيلت و ميراث انبياء و اولياء از صفات بارز انسانيت و سجاياي خاص ملكوتيت پيغمبران كه همه در حسين بن علي سيدالشهداء «عليه السلام» جمع شده عرض مي كند:

خطاب به علي اكبر «عليه السلام»

سلام بر تو اي علي اكبر، اول فدائي از بهترين نسل دودمان ابراهيم خليل، رحمت بر تو و بر پدرت وقتي گفت: فرزند عزيزم! خدا بكشد قومي كه تو را كشتند و احترام خدا و رسول را نگاه نداشتند. اي علي اكبرم! پس از تو اف بر دنيا باد، ببين چگونه داغ تو دلم را جريحه دار كرد كه با كشندگانت به جنگ پرداختم.

تو بودي كه با دشمنان خدا و رسول و پدرت جنگيدي، و گفتي: من علي ابن حسين فرزند اميرالمؤمنين هستم كه از عترت پيغمبر خدا مي باشم، من با شما با تير و نيزه و شمشير مي جنگم، و از دين جدم و پدرم حمايت مي كنم، من شمشير مي زنم شمشيري كه يك جوانمرد هاشمي مي كشد، و راضي نيستم پسر آزاد كرده شدها به ما حكومت كند.

سلام بر تو كه آن قدر شمشير زدي تا خونت را ريختند، و خداي خود را ملاقات كردي، و شهادت مي دهم كه تو از هر كس اولي تر به پيغمبري، و فرزند او و حجت او و امين او هستي. خداوند خودش حكم قاتلت مرة بن


منقذ بن نعمان عبدي را بفرمايد و او را لعنت كند و به آتش عذابش بسوزاند، و هر كس با او شريك در كشتن تو بود حمايت از او كرده به آتش جهنم واصل سازد، و خداوند ما را به زيارت تو و رفاقت جدت و عمت و برادرت و مادر مظلومه ات موفق دارد.

من بيزارم از دشمنان و كشندگان تو، و از خدا مي خواهم با تو در نعيم ابدي باشم، و هميشه از دشمنانت دور باشم، سلام و رحمت خدا بر تو باد.

سلام بر علي اصغر «عليه السلام»

سلام بر عبدالله بن حسين، طفل شيرخواري كه در آغوش پدر چون ماهي از آب بيرون افتاده بي تابي مي كرد كه ناگهان خون از رگهاي گلويش جستن كرد و به طرف آسمان بالا مي رفت، و در دامن پدر به تير دشمن كشته شد، خدا بكشد و لعنت كند تيرانداز را كه نامش حرملة بن كاهل اسدي بوده و حمايت كنندگان او را.

سلام بر عبدالله بن اميرالمؤمنين كه در پاس دوستي مبتلا به عرصه ي كربلا شد، و او را كشتند و به خون آغشته، لعنت خدا بر قاتلش هاني بن ثبيت حضرمي.

سلام بر ابي الفضل عباس بن اميرالمومنين كه مواسات نموده و فداكاري بي نظيري براي به دست آوردن آب كرد تا آنجا كه دستش را قطع كردند، لعنت بر قاتلانش يزيد بن رقاد جهني و حكيم بن طفيل طائي.

سلام بر جعفر بن اميرالمؤمنين كه صبر بر بلا كرد، و براي جهاد و دفاع قيام كرد، و از وطن آواره شد، و با دشمن به جنگ پرداخت تا بدنش سپر تير بلا شد، لعنت بر قاتلش هاني بن ثبيت حضرمي.


سلام بر عثمان بن اميرالمؤمنين سمي عثمان بن مظعون صحابه ي رسول خدا، لعنت بر كشنده ي او به تير جفا خولي بن يزيد اصبحي ايادي و اباني دارمي.

سلام بر محمد بن اميرالمؤمنين كشته به دست ايادي دارمي كه لعنت بر او باد، خداوند عذابش را افزون كند و درود بر تو اي پيغمبر خدا و اهل بيت صابرين.

سلام بر ابي بكر بن حسن بن علي زكي كه به تير سه شعبه به خون آغشته گرديد، لعنت بر قاتلش عبدالله بن عقبه ي غنوي.

سلام بر عبدالله بن حسن بن علي زكي كه به تير حرملة بن كاهل اسدي شهيد شد.

سلام بر قاسم بن حسن بن علي كه در حين پناه بردن به عمويش كشته شد، و زير پاي قشون استخوانش خرد شد، و حسين بالاي سرش آمد و فرمود: خداوند بكشد قومي كه تو را كشت. اي قاسم! كسي كه خونخواهي تو را مي كند روز قيامت جدت و پدرت مي باشند. و چون عمويت بالاي سرت آمد تو را خواند كشته ديد، به خدا قسم آن روزي بود كه دوستانش كم مي شدند و دشمنانش افزون. خداوند ما را با شما محشور دارد روزي كه با جدت در بهشت نعيم دور هم خواهيد بود، خداوند قاتل تو عمر بن سعد بن عروة بن نفيل ازدي را بكشد و به آتش جهنم واصل كند و عذابش را دردناك و چندان برابر نمايد.

سلام بر عون بن عبدالله بن جعفر طيار در بهشت كه وفادار در پيمان خود بوده و ايمان راسخي داشت، و براي خدا دشمن را نصيحت كرد و نشنيدند او را كشتند، خدا لعنت كند عبدالله بن قطبه نبهاني را كه او را كشت.


سلام بر محمد بن عبدالله بن جعفر كه برادر را كشته ديد و به او پيوست، خدا قاتلش عامر بن نهشل تميمي را لعنت كند.

سلام بر جعفر بن عقيل، لعنت خدا بر قاتلش بشر بن خوط همداني كه به تير او را كشت.

سلام بر عبدالرحمن بن عقيل، لعنت بر قاتلش عمر بن خالد بن اسد جهني كه با تير او را كشت.

سلام بر عبدالله بن مسلم بن عقيل، لعنت بر كشنده ي او عامر بن صعصعه يا اسد بن مالك كه به تير او را كشت.

سلام بر ابي عبدالله بن مسلم بن عقيل، لعنت خدا بر قاتلش و زننده ي تير عمرو بن صبيح صيداوي.

سلام بر محمد بن ابي سعيد بن عقيل، لعنت خدا بر قاتلش لقيط بن ناشر جهني.

سلام بر سليمان غلام امام حسين، و لعنت خدا بر قاتلش سليمان بن عوف حضرمي.

سلام بر قارب غلام امام حسين.

سلام بر منجح غلام امام حسين.

سلام بر مسلم بن عوسجه ي اسدي، كه چون امام اجازه فرمود برگردد، گفت: يعني من شما را تنها بگذارم برگردم؟! حاشا و كلا! چه عذري نزد خدا دارم؟ به حق خدا با اين تيرها به سينه هاي دشمن مي زنم و با اين شمشير بر فرق آنها، و تا قائمه ي شمشير را به دست دارم مي جنگم و از تو دور نمي شوم، و اگر هم سلاح نداشته باشم با سنگ با دشمن مي جنگم و از تو دور نمي شوم.


سلام بر تو كه اول كسي بوده كه جانبازي كردي و شهيد راه خدا شدي و رستگار گشتي، خداوند جزاي خير از امام تو به تو عنايت كند، همان طور كه فرموده: يرحمك الله يا مسلم؛ آن گاه فرمود: «فمنهم من قضي نحبه و منهم من ينتظر» لعنت خدا بر شركت كنندگان در قتل تو كه عبدالله ضبابي و عبدالله بن خشكاره ي بجلي و مسلم بن عبدالله ضبابي بوده.

سلام بر سعد بن عبدالله حنفي كه چون اجازه ي انصراف فرمود، عرض كرد: به خدا قسم من شما را تنها نخواهم گذاشت تا آن كه در غيبت رسول خدا شما را حفظ كرده باشم، به خدا قسم اگر بدانم كه كشته مي شوم و باز زنده مي شوم، و سوخته مي شوم و باز زنده مي گردم تا هفتاد بار، باز از تو دور نمي شوم. سلام بر تو كه مواسات كردي با امامت تا ديدي مقامت و مرتبه ات را، خداوند ما را با تو محشور گرداند، خدا روزي كند دوستي شما را در اعلا عليين.

سلام بر بشر بن عمر حضرمي، خداوند مساعي تو را در گفتارت با حسين مشكور دارد كه در اجازه ي انصراف گفتي: درندگان مرا بخورند اگر از تو مفارقت كنم، و با كمي دوستان دوري نكردي.

سلام بر يزيد بن حصين همداني مشرقي قاري.

سلام بر عمران بن كعب انصاري.

سلام بر نعيم بن عجلان انصاري.

سلام بر زهير بن قين بجلي كه گفت: غير ممكن است از تو دوري كنم اگر چه در جنگ دشمن اسير گردم.

سلام بر عمرو بن قرظه ي انصاري.

سلام بر حبيب بن مظاهر اسدي.


سلام بر حر بن يزيد رياحي.

سلام بر عبدالله بن عمير كلبي.

سلام بر نافع بن هلال بن نافع بجلي.

سلام بر انس بن كاهل اسدي.

سلام بر قيس بن مسهر صيداوي.

سلام بر عبدالله و عبدالرحمن پسران عروه غفاري.

سلام بر جون بن حوي غلام ابي ذر غفاري.

سلام بر شبيب بن عبدالله نهشلي.

سلام بر حجاج بن يزيد سعدي.

سلام بر قاسط و كرش پسران زهير تغلبي.

سلام بر كنانه بن عتيق.

سلام بر ضرغامة بن مالك.

سلام بر حوي بن مالك ضبعي.

سلام بر يزيد بن ثبيت قيسي.

سلام بر عبدالله و عبيدالله فرزندان يزيد بن ثبيت قيسي.

سلام بر عامر بن مسلم.

سلام بر قعنب بن عمرو نمري.

سلام بر سالم غلام عامر بن مسلم.

سلام بر سيف بن مالك.

سلام بر زهير بن بشر خثعمي.

سلام بر زيد بن معقل جعفي.

سلام بر حجاج بن مسروق جعفي.


سلام بر مسعود بن حجاج و پسرش.

سلام بر مجمع بن عبدالله عائذي.

سلام بر عمار بن حسان بن شريح طائي.

سلام بر حيان بن حارث سلماني ازدي.

سلام بر جندب بن حجر خولاني.

سلام بر عمر بن خالد صيداوي.

سلام بر سعيد غلامش.

سلام بر يزيد بن زياد بن مظاهر كندي.

سلام بر زاهد غلام عمرو بن حمق خزاعي.

سلام بر جبلة بن علي شيباني.

سلام بر سالم غلام بني مدينه ي كلبي.

سلام بر اسلم بن كثير ازدي اعرج.

سلام بر زهير بن سليم ازدي.

سلام بر قاسم بن حبيب ازدي.

سلام بر جندب حضرمي.

سلام بر ابي ثمامه عمر بن عبدالله صائدي.

سلام بر حنظلة بن اسعد شيباني.

سلام بر عبدالرحمن بن عبدالله كدري ارحبي.

سلام بر عمار بن ابي شبيب شاكري.

سلام بر شوذب غلام شاكر.

سلام بر شبيب بن حارث بن سريع.


سلام بر مالك بن عبد بن سريع.

سلام بر جريح مأسور سوار بن ابي صمير فهمي همداني.

سلام بر مرتب و عمرو بن عبدالله جندعي.

سلام بر همه ي شماها اي بهترين ياوران سيدالشهداء.

سلام بر شما باد تا آب را بود باد را بقاء.

سلام بر شماها كه صبر كرديد تا بهترين مقام را حائز شديد، و به درجه ي ابرار و شهدا فائز گرديديد، و خداوند پرده هاي مادي را از پيش چشم شما برداشت، و بهترين اجر جزيل را به شما داد.

چنان چه ملاحظه مي فرماييد در اين زيارت ناحيه نام 33 نفر از اولاد ابي طالب و عقيل نام برده شده كه جلد دوم مشروحا بيان شده، و قريب هفتاد نفر از اصحاب نام برده شده كه مجموعا 83 نفر مي شوند، و اين طبقه ي فاضله به فرمايش حضرت سيدالشهداء بهترين اصحاب مردان آسماني بوده اند، حتي فاضلتر و افضل تر از اصحاب خود پيغمبر و ساير انبياء و اولياء مي باشند. و كوچكترين دليل اين مدعي اين است كه با علم و يقين به كشته شدن جانبازي و فداكاري و جد و جهد در راه جهاد با دشمن نمودند، و اين است پاداش آنها كه امروز پس از 13 قرن قبور اين شهدا مطاف عمومي و مزار ميليونها مردم دنيا مي باشد، در حالي كه ساير صحابه ي پيغمبر را به پرتو ايشان زيارت مي كنند، وگرنه مستقلا خود بخود كسي نمي رود سر قبر سلمان فارسي يا جابر ابن عبدالله انصاري و غيره. اين مرتبه و مقام آنها در دنيا است و در آخرت هم مرتبه و مقامي دارند كه سرور آنها در اين دنيا به آنها نشان داد، و با عقيده و ايمان كامل به سوي آن شتافتند و در درجات عاليه ي بهشت عدن الهي مأوي گرفتند.

اين طبقه ي فاضله از پرتو شهادت سيدالشهداء اجسادشان و قبورشان در ميان قبور و اجساد بشر محترم و مورد تعظيم و تجليل است، و نامشان به احترام در افواه عوام و


خواص به تكريم برده مي شود، و عملشان سرمشق سعادت خواهان جهان است، و ارواحشان در سرادق عرش اعظم الهي متنعم به تسبيح و تهليل حضرت پروردگار مشغول مي باشند.

در اين زيارت جريان تاريخ اسلام و مقام و منصب آسماني انبياء و اولياء خدا، و ارتباط همه ي آنها با وظيفه ي مشترك رسالت و ولايت و مقدم بودن براي خاتميت دين پيغمبر اسلام و عظمت حسين بن علي كه علت مبقيه ي دين بوده، با نام يك يك از شهدا و آل ابي طالب و عقيل و خاندان بني هاشم و عصمت و طهارت اهل بيت پيغمبر اسلام «صلي الله عليه و آله و سلم» و اسامي همه ي شهدا و كشندگان آنها و نحوه ي قتل هر يك در دعا و زيارت تشريح و تصريح شده، كه نسل آينده خوب به حقيقت جريان تاريخ واقف گردد.