بازگشت

زيارت اربعين جامع شرايط ايمان است و نشانه ي مومن است


آن چه ما را بر نگارش اين سطور واداشت، اين حقيقت بود كه زيارت اربعين جامع شرايط ايمان و نشانه ي بارز مؤمن است، زيرا در كنار قبر حسين 51 ركعت نماز به اضافه ي نوافل و مستحبات ديگر انجام مي شود، در ضمن اين نمازها، جبين خاك آلود به تربت حسين مي گردد در سايه ي زيارت اربعين، و نماز بسيار جهر بسم الله نيز تكثير مي گردد، در همين آماده به عبارت و اطاعت و توسل براي تقرب به حق انگشترهائي از سنگهاي عقيق در و ياقوت و فيروزه و غيره، دست راست مي كنند، و همه ي اين اعمال در زيارت اربعين حسين است كه مشحون به تمام نشانه هاي مؤمن مي گردد.

بنابراين زيارت حسين مطلقا خاصه در اربعين و عاشورا و زيارت مخصوصه ي شبهاي قدر و اعياد فطر و اضحي و هر شب جمعه، متضمن بركاتي است كه حد و حصر ندارد، و قدوه ي مخلصين از علماء نجف هر شب جمعه براي زيارت حسين به كربلا مي آيند، مخصوصا اين اوقات كه راه و وسايل بسيار رضايت بخش است، چنان چه نگارنده پس از افطار از نجف به كربلا آمده، و نيمه ي شب برگشته ام و درك حرمين را نموده، و اين سنت در ميانه ي بسياري از ارباب علاقه به حسين و عارفين به فضيلت زيارات وارده معمول بوده و هست.

غرض از بيان مطلب اين بود كه روح اين حديث همان زيارت اربعين است كه نشانه ي بارز كامل، روشن مؤمن است. و خوشا بر حال كساني كه با معرفت اين زيارات


را درك نمايند و در كلمات و عبارات زيارت هم زائر را متوسط سير تكامل رسالت و نبوت و عظمت مقام پيغمبري و هدايت مي فرمايد، چنان چه از آدم تا عيسي «عليه السلام» حساسترين صفات بارز آنها مورد تعظيم و تجليل در ضمن سلام قرار مي گيرد، آنگاه زيارت پيغمبر خدا و فاطمه ي زهرا و اميرالمؤمنين و امام حسن نيز در مقدم زيارت سيدالشهداء، و پس از آن ماجراي شهادت حسين و اولاد و اصحاب و انصار و اسارت زنان كه جزء اخير و علت تامه ي شهادت براي ابقاء دين بوده، يادآوري مي گردد، و لعن دشمنان آنها و سلام بر فرزندان و ائمه ي معصومين پس از آن امام و نكات حساس تاريخ عمومي اسلام گفته و شنيده مي شود كه نسلا بعد نسل از ماجراي تاريخ خبردار شوند.

بدون ترديد، روز اربعين و چهلم اول از عاشوراي حضرت ابي عبدالله ارواحنا فداه، مزار مقدس صورت قبر داشته، و قبور حضرت علي اكبر و شهدا و حضرت عباس از هم جدا و ممتاز بوده است، ولي سقف نداشته و زيارتنامه هم نداشته، و جابر هم البته در همان اربعين يك بار به زيارت نيامده، بلكه مكرر آمده، بنابراين به نظر ما روايت شيخ كفعمي و طبري هر دو صحيح است، يك بار بدان عبارت زيارت خوانده، و يك بار بدين نحوه.

و چون جابر از اصحاب پيغمبر خدا «صلي الله عليه و آله و سلم» و علي مرتضي بوده، و از سنن و غرائز عربيت كه حافظه ي قوي و حفظ احاديث مي باشد، ارزش و اهميت زيارت حسين را مي دانسته خاصه در اربعين، و لذا با آن كه نابينا بوده، خود را براي زيارت اربعين به كربلا رسانيده، و مراقبت داشته كه از ابن عباس و ام سلمه مرتب جستجو مي كرده است. و در اين دو روايت طريقه ي زيارت كردن را به مردم تعليم كرد، چنان چه امروز هر كس زيارت اربعين را نقل كرده، زيارتي است كه جابر بن عبدالله انصاري خوانده، و آن غير از زيارت حضرت صادق است، و اين خود درسي براي شيعيان حسين «عليه السلام» مي باشد كه در حال زيارت بايد با غسل و لباس تميز و خوشبو


و حتي بتوانند روزه دار، گرسنه و تشنه و محرم از مشتهيات و ملذوذات به زيارت حسين بروند و بدانند كجا عرض ادب مي كنند، چنان چه از بسياري از اخيار و اتقياي علماء نجف و كربلا شنيدم: اشخاص عارف كه در حال سير و سلوك بودند وقتي به كربلا مي آمدند، سه روز روزه مي گرفتند و بعد لباس احرام مي پوشيدند، آن گاه به حرم مطهر مشرف مي شدند. و همين اشخاص بودند كه با آن حضرت صحبت مي كردند و مي گفتند و مي شنيدند.

ناگفته نماند كه طبقه ي ديگري هم هستند كه از روي صفا و ايمان در سير و سلوك طبيعي هستند، و آنها بدون آداب و سنن مي آيند و مي گويند و مي شنوند، عرض حاجت مي كنند مراد خود را مي گيرند و مي روند.

چنان چه مرحوم آيت الله آقاي سيد جمال الدين گلپايگاني رضوان الله عليه براي من از مرحوم سيد مهدي كليددار كربلا كه از اتقياي عصر بوده، نقل كردند كه بر حسب معمول ساعت دو بعد از نصف شب در حرم را باز كردم داخل حرم شدم و در را مي بستم، و پس از نماز شب در را مي گشودم كه زوار و متهجدين وارد شوند. شبي بدون توجه، عرب ژنده پوشي از راه رسيد همراه من وارد شد، من رفتم بالاي سر به نماز مشغول شدم ضمنا صداي همهمه و صحبت دو نفر مي شنيدم، گفتم شايد در را باز گذارده ام، برخاستم ديدم در بسته است؛ باز به نماز مشغول شدم صحبتها شروع شد، آن عرب ژوليده رو به روي حضرت نشسته بود داشت صحبت مي كرد، امام «عليه السلام» جواب او را مي دادند حتي ديدم پاي خود را دراز كرده مي گويد: از راه دور آمده ام و خار صحرا پاهايم آبله كرده است، تو ميزبان من هستي، اين خارها را بيرون بكش، و ضمنا عرض كرد: معادل شصت فلس تقريبا سوغات مي خواست كه يك يك عرض كرد. همان شب من در خواب، حضرت سيدالشهداء را ديدم، فرمودند: برو آنچه اين عرب مي خواهد براي او بخر، عينا همان مقدار بود، و بيش از آن نخواست. و باز نقل


كرد كه شبي حضرت فرمودند: فردا مهماني گوژپشت داريم، از او استقبال كن و پذيرائي نما. صبح بيرون شهر رفتم تا عصر مردي كه به آن نشاني بود وارد شد، او را بردم منزل پذيرائي كردم و او هم ديدم شبها مشرف مي شود با آن حضرت صحبت مي كند.

آري! أشهد أنك تسمع كلامي و ترد جوابي، اما گوش هوش مي خواهد كه صداي ماوراي اين عالم مادي را بشنود و به جواب كلام مفتخر و خرسند گردد.