بازگشت

سعي در دعا كردن و گرفتن حاجات


از سنن طبيعي اجتماع ملل و اقوام است كه هر كس مصيبت زده شد كه عزيزي از دست او رفت، به فقدان مطلوب او در نظر ديگران مورد رقت و عطوفت و رحمت و رأفت قرار مي گيرد، كه برخي به حالش گريه مي كنند و از او دستگيري مي نمايند، و استمالت و تسليت مي خواهند و تعزيت مي گويند، و حتي ايام از دست دادن عزيز خود، خواه پدر يا فرزند يا مال و حوادث و فتن ديگر باشد، او را از كار كردن معذور مي دارند و تحمل كار او را بر دوش خود قبول مي كنند، و اگر حاجتي ديگر از جهات مالي يا معنوي داشته باشد برمي آورند و او را به نياز خود مي رسانند تا او خود به فقدان از دست داده، گرم عزا و مصيبت خود باشد، كه با اين مصيبت تشفي دل او داده مي شود.



رسم است هر كه داغ پسر ديد دوستان

رأفت برند حالت آن داغ ديده را



يك جمع دعوتش به گل و بوستان كنند

تا بر كنندش از دل خار خليده را






يك دوست زير بازوي او گيرد از وفا

وان يك ز چهره پاك كند اشك ديده را



جمعي دگر بر او بچشاند گلاب و شهد

تا تسليت دهد مصيبت بر وي رسيده را



اين گونه تسليت ها براي تشفي دل هاي داغدار و مصيبت زده است، تا به انواع سخنها و مواعظ و نصايح و اندرزها و امثال و حكايات و قصص، دل او را به فقدان مطلوب راضي نموده، و به اجابت دعوات و اوامر و تقاضاي او ترتيب اثر داده تا رفع هم و غم صاحب عزا را بنمايند.

در جنگ احد كه قشون كفر متلاشي شد، ابوجهل و عمرو بن عبدود و ساير رؤساي كفار قريش به مكه برگشتند و نمي گذاشتند زنها براي مردان از دست داده و جوانان كشته شده ي خود عزاداري كنند، مي گفتند: بايد اين مصائب در دلهاي آنان گره بخورد و جاي گير باشد، تا در جنگ آينده بيشتر قشون را تحريض و ترغيب به جنگ كنند شايد فتح و فيروزي نصيب آنها شود.

بنابراين سنت اجتماعي ملي بشري هر كس عزيزي را از دست داده باشد، حاجاتش برآورده و مسئولش انجام و انجاح مي گردد.

اكنون كيست از حسين بن علي در عظمت و شرافت و بزرگواري و فداكاري براي ملت اسلامي گرامي تر و عزيزتر و ارجمندتر، و از شيعيان و دوستان فرقه ي اماميه كي به او نزديكتر و عزادارتر و مصيبت زده تر است.

ما در تاريخ انبياء گفتيم: اهليت روي توافق فكري و تناسب روحي و همكاري نزديك معنوي است، چنان چه فرزند نوح را «ليس من أهلك» خطاب كردند، و سگ اصحاب كهف از اهل آنها به شمار رفت كه:



پسر نوح با بدان بنشست

خاندان نبوتش گم شد






سگ اصحاب كهف روزي چند

پي مردم گرفت و مردم شد



حضرت ابي عبدالله روحي فداه، به انواع مصائب و فاجعه ي عظمي مبتلا شد، و خداوند وعده فرمود كساني كه با او اهليت داشته باشند و به زيارت قبر او بروند و يك شب در كنار آرامگاه ابدي او بخوابند و بالاي سر او دو ركعت نماز بگزارند، و هر دعا كنند مستجاب فرمايد، چنانچه امام «عليه السلام» فرمود: في تربته شفاء و تحت قبته اجابة الدعاء.

و بر اين حقيقت روايتي است از كليني (ره) متوفي سال 329 ه در «كافي» در كتاب «الصوم» و در حاشيه ي «مرآة العقول» صفحه ي 236 جلد 3 از حضرت صادق «عليه السلام» كه فرمودند:

ان يوم عاشوراء أصيب فيه الحسين فهو يوم حزن و مصيبة دخلت علي أهل السماء و أهل الأرض و جميع المؤمنين و يوم فرح لابن مرجانة و آل زياد و أهل الشام، فمن ادخر الي منزله شيئا أعقبه الله نفاقا في قلبه الي يوم يلقاه و انتزع البركة عنه و عن عياله و ولده و شاركه الشيطان في جميع ذلك.

فرمود: روز عاشورا روز مصيبت حسين است، و آن روز حزن و مصيبت است بر اهل آسمان و اهل زمين و كليه ي گرويدگان به دين اسلام، و روز شادي براي آل مرجانه، و آل زياد، و اهل شام است. هر كس در اين روز چيزي بخرد براي ذخيره ي منزلش، خداوند او را عقاب مي فرمايد و نفاقي در قلبش ظاهر مي شود تا روز قيامت، و بركت را از خانه ي او از زن و فرزندش برمي دارد، و شيطان را شريك در تمام شئون زندگي اش مي نمايد.

چه حسين عزيزترين مخلوق خدا براي مسلمين است و به مصيبت او همه مصيبت زده و داغدار و ماتم زده اند.


شيخ صدوق متوفي 381 در كتاب «امالي» صفحه ي 79 و كتاب «عيون اخبار الرضا» صفحه ي 165 و «علل الشرايع» صفحه ي 87 از حضرت رضا «عليه السلام» روايت مي كند كه فرمود:

من ترك السعي في حوائجه يوم عاشوراء، قضي الله له حوائج الدنيا و الاخرة، و من كان يوم عاشوراء يوم حزنه و مصيبته يجعل الله تعالي يوم القيامة يوم فرحه و قرت بنا في الجنان عينه.

و من ادخر لمنزله شيئا، لم يبارك له فيما ادخر و حشر يوم القيامة مع يزيد و عبيدالله بن زياد و عمر بن سعد الي أسفل درك من النار.

فرمود: كسي كه ترك كند سعي در حوائج زندگي را روز عاشورا، يعني دنبال كسب و كار نرود، روز عيش و بركت قرار ندهد، و حوائج خود را به احترام حسين براي روز ديگر بگذارد، خداوند حوائج او را در دنيا و آخرت برمي آورد. و كسي كه روز عاشورا را روز حزن و غم و اندوه و مصيبت و ماتم خود قرار دهد، خداوند روز قيامت را روز فرح و شادي او قرار مي دهد تا چشمش در بهشت به ما روشن شود.

و هر كس براي منزلش ذخيره اي كند و چيزي را به خانه برد، مبارك بر او قرار ندهد و آنچه كه ذخيره كرده، بي بركت شود، و روز قيامت خداوند او را با يزيد و ابن زياد و عمر بن سعد در پست ترين دركات جهنم محشور فرمايد.

شيخ ابوالقاسم محمد بن جعفر بن قولويه متوفي سال 367 در «كامل الزياره» صفحه ي 174 و شيخ طوسي ابوجعفر محمد بن حسن متوفي 460 در «مصباح المتهجد» صفحه 535 از حضرت امام محمد باقر «عليه السلام» نقل مي كند كه فرمودند:

انه قال لعلقمة: ان استطعت أن لا تنتشر في يوم عاشوراء في حاجة فافعل


فانه يوم نحس لا تقضي فيه حاجة مؤمن و ان قضيت لم يبارك له فيها و لم ير فيها رشدا، و لا يدخرن أحدكم لمنزله في ذلك اليوم شيئا فمن ادخر فيه شيئا لم يبارك له فيما ادخر له و لأهله.

و من ترك السعي في حوائجه في ذلك اليوم كتب الله له ثواب ألف حجة و ألف عمرة و ألف غزوة كلها مع رسول الله و كان له مثل أجر مصيبة كل نبي و رسول و صديق و شهيد مات أو قتل منذ خلق الله الدنيا الي أن تقوم الساعة.

فرمود: اي علقمه! تا مي تواني براي حاجتي از حاجات دنيا، روز عاشورا قيام نكن، بگذار براي روز ديگر؛ چه اين روز، روز نحسي است كه در آن حاجات دنياي مؤمن برآورده نمي شود، و اگر هم برآورده شد، بركت ندارد و رشد و نموي نمي كند. چيزي در اين روز ذخيره ي منزل مكن كه هر كس چيزي ذخيره كند، آن چيز براي اهل و عيالش مبارك نيست به ناكامي تمام مي شود.

فرمود: هر كس ترك كند كار و كوشش و فعاليت خود را در حوائج دنيا در روز عاشورا، خداوند براي او مي نويسد ثواب هزار حج و هزار عمره و هزار جهاد كه همه ي آنها در حضور رسول خدا باشد، و براي او اجر مصيبت هر پيغمبر و نبي و صديق و شهيد را كه مرده باشد يا كشته شده باشد مي نويسند، و اين ثواب تا دنيا برپاست و قيامت شود باقي و مستدام است.

اين اخبار دلالت دارد كه شيعه و دوست و هواخواه حسين بايد روز عاشورا را روز عزاي ملي، روز گريه و نوحه و ماتم و مصيبت قرار دهد، و بر فاجعه ي عظمائي كه بر حضرت سيدالشهداء «عليه السلام» گذشته، با پيغمبر «صلي الله عليه و آله و سلم» و اهل كساء


همكاري كند، و اقامه ي ماتم نمايد، و عصابه ي عزا به سر بندد، و خود و خاندان و خانه و زندگي اش را مظهر ماتم زدگان و عزاداران قرار دهد.

باز روايت ديگري در دست است كه از حضرت صادق «عليه السلام» در «مصباح المتهجد»صفحه ي 547 و در كتاب «اقبال» سيد ابن طاووس صفحه ي 38 نقل مي كنند مي فرمايد:

لو كان رسول الله حيا لكان هو المعزي بهم.

اگر پيغمبر زنده بود هر آينه مجلس عزاداري براي حسين و اصحابش برپا مي كرد.

و اين همه اخبار نشان مي دهد كه بايد در روز عاشورا، تجارت و كسب و خريد و فروش را به منظور ادامه ي معيشت و نفع و ازدياد سرمايه ترك كرد، مگر براي اندازه ي قوت لا يموت و خريد و فروش ضروريات اوليه آن هم به شرطي كه نتواند قبل از آن روز تهيه كند، يا از جهت تقيه باشد كه خوف از دشمن داشته، چنانچه امام «عليه السلام» مي فرمايد:

ان استطاع أحدكم أن لا يمضي... الخ، معني استطاعت، استطاعت جاني و مالي و محيط است، چنان چه شيعه در ميان اهل سنت متعصب يا خوارج يا نواصب و غيره باشد بايد تقيه كند چنانچه ابن اثير در حوادث سال 358 در صفحه ي 198 جلد 8 مي نويسد: أغلقت الرافضة الأسواق و تعطل المعاش يوم عاشوراء بسبب المأتم علي الحسين.

با بودن سنيان متعصب بغداد، در آن سال شيعه با قلت عدد آن روز معذلك بازارها را مي بستند و كسب و كار را ترك مي كردند، و به صورت عزاداران بر حسين مجالس تعزيت و تسليت و مجد و عظمت آن حضرت را تشكيل مي دادند.


سال 361 غلقت الشيعة ببغداد الأسواق و تعطل البيع و الشراء و علق السواد.

شيعه در اين سال 361 بازارهاي كسب و تجارت خود را در بغداد بستند و خريد و فروش را ترك كردند و سياه گرفتند و سياه پوشيدند.

ابن كثير در «البدايه و النهايه» صفحه ي 267 جلد 11 مي نويسد:

غلقت الرافضة ببغداد الأسواق و تعطل المعاش و خرجت النساء علي رؤسهن التبن ينحن علي الحسين يوم عاشوراء.

روز عاشورا شيعه بازارها را بستند و به احترام سيدالشهداء خريد و فروش را ترك كردند، و زنها بر سرشان كاه مي گذاشتند و اطراف مي گرديدند و بر امام حسين «عليه السلام» نوحه مي كردند.

اين سيره ي شيعيان هزار سال پيش بوده كه با آن كه در ميان دشمن بودند به صورت عزاداران از كار و كسب دست كشيده و به تشكيل مجالس ذكر و مجد و عظمت نام حسين و تعزيت او مي پرداختند.

آيا امروز سزاوار است كسي در روز عاشورا دكان خود را بازگذارد و به كسب و كار پردازد؟!

اگر روز عاشورا مسافري خارجي از فرودگاه طياره در يكي از شهرهاي ايران و مساكن شيعه فرود آيد كاملا به روحيه ي اين مردم پي مي برد كه چگونه دكانها و مغازه ها و تجارتخانه ها را تعطيل كرده و در و ديوار شهر را سياه گرفته، پرچم هاي عزاداري و خيمه و خرگاه و مجالس روضه و تعزيت برپا داشته، دسته دسته در هر كوي و برزن به صورت عزاداران گرد هم نشسته بر مصيبت فاجعه ي سيدالشهداء اشك مي ريزند و از مناقب و مصائب او ياد مي كنند، و به نام او چه نذورات و اطعامها كه مي شود و آنها معتقدند كه در تمام مجالس عزاداري سيدالشهداء، حضرت رسول الله «صلي الله عليه و آله


و سلم» و فاطمه ي زهرا وارد مي شوند، و با آنها در عزاداري حسين «عليه السلام» شركت مي نمايند، و بلكه اين غريزه به قدري در شيعه قوت گرفته است كه در كسالت و مرض، در حين مرگ و مصيبت حتي در جشنها و شاديها به نام نامي حسين «عليه السلام» شروع مي كنند، و اين نام مبارك را به ميمنت و بركت تلقي مي نمايند و به موالات اهل بيت به ياد عظمت حسين مي افتند كه حتي در ايام تولد و شادي ائمه هم گريزي به فاجعه ي عظماي حسين مي زنند، و براي همكاري با حضرت ختمي مرتبت و صديقه ي طاهره و شاه ولايت، خود را به قيافه ي عزاداران درمي آورند كه نشان دهند اين مصيبت فراموش كردني نيست و دوستي حسين با شير اندرون شد و با جان به در رود.

چنان چه مستشرق آلماني مي نويسد: در اقيانوس كبير در كشتي نشسته بودم، عبورم به اطاقي افتاد ديدم يك مرد به تنهائي روي صندلي نشسته و چيزي با خود مي خواند و اشك مي ريزد، حسن بشريت مرا بر آن داشت از او تفقدي كنم، مبادا بر او ستمي رفته باشد. پس از فراغت ديدم حلوائي پخته و در ظروف متعدد كرده، به مسافرين كشتي تعارف و هديه مي فرستد، گفتم: تو كيستي و اين حركت چيست؟ گفت: من از شيعيان آل محمد «صلي الله عليه و آله و سلم» هستم، و چون بزرگ ما را در چنين روزي به شمشير ستم به خون آغشته و ياران و اولاد و اصحاب او را هم كشتند، من به ياد آن روز اشك مي ريزم و اين غذا را به نذر به پاس قيام خدا پسندانه ي او هديه مي كنم: پرسيدم: نام او كيست و كجا بود؟! گفت: حسين بن علي «عليه السلام» و در كربلا شهيد شده است!!

آن گاه آن مستشرق تحقيقاتي كرده، و رساله اي در نهضت و قيام حسين «عليه السلام» نوشته است.

خوانندگان عزيز! روز عاشورا روز حسين «عليه السلام» است، و روز احياء دين و ابقاء شرافت انسانيت است، براي اين فداكاري بايد اشك ريخت و عزادار شد، و اين


روز را رزوز تجديد مجد و عظمت حسين ناميد كه مبادا محو شود كه هرگز محو نخواهد شد، و خود ائمه اطهار در اين روز گريه مي كردند به حدي كه پلك چشمهاي آنها ورم مي كرد، و صداي واويلا از خانه هاي آل محمد و بني هاشم بلند بود، چنان چه امام هشتم «عليه السلام» فرمود:

التضرع للبكاء و العويل علي مصاب الحسين «عليه السلام».

و حضرت امام باقر به علقمه فرمود:

ابكوا الحسين يوم عاشوراء و اندبوه و ليأمر أحدكم من في داره بالبكاء عليه و ليعز بعضكم بعضا تقولون: عظم الله أجورنا و أجوركم بمصاب الحسين «عليه السلام».

فرمود: گريه كنيد بر حسين روز عاشورا، و گريه با صدا و ناله ي بلند، و امر كنيد دوستان و خويشان و ياران و اهل خاندان خود را كه به صورت عزاداران درآيند و به هم برسند بگويند: خداوند اجر ما و شما را در اين مصيبت سيدالشهداء بزرگ گرداند.

اين درس براي اين بود كه نام حسين زنده و جاويد بماند، و نسل آينده و اختلاف بشر با تشكيل اين مجالس عزاداري حسين را بشناسند، و به مرام و نيت مقدس او كه جانبازي كرد پي برند و در نتيجه اسلام باقي و پايدار بماند.