بازگشت

قبر حر


و بني تميم آمدند حر بن يزيد رياحي را در محل قبيله ي خود برده دفن كردند.

فقط از كساني كه سرش جدا نشد، حر بن يزيد رياحي بود. و شاه اسماعيل صفوي براي مشاهده ي اين حقيقت قبر حر را نبش كرد و ديد بدن حر تازه باقي است، و به دستمالي سر او بسته شده. چون شنيده بود كه سيدالشهداء «عليه السلام» از عمامه ي خود قطعه اي پاره كرد و سر حر را بست، خواست براي تيمن آن دستمال را بازكند. چون گشود خون جاري شد، و ناگزير دستمال را دو قسمت كرد با نيمي سر حر را بست، خون ايستاد و نيم ديگري را براي تيمن خود برد، و وصيت كرد در قبرش بگذارند. و پس از اين مشاهدات، دستور داد قبه و بارگاهي بر مزار حر گذاشتند كه هم اكنون باقي و برقرار است.

گويند قبر حبيب را هم گشود و چون مشاهده كرد ديد بدن تازه است، دستور داد صندوق بر مزار او گذاشتند.

برخي نوشته اند كه: در كربلا دو سر از بدن جدا نشد، يكي سر حر و ديگري سر عبدالله بن حسين شيرخوار كه به نقل ارباب مقاتل: امام «عليه السلام» بدن شيرخوار را در پشت خيمه دفن فرمود، ولي در ميان سرهاي بريده اي كه به كوفه بردند سر طفل شيرخوار هم بوده است، و معلوم مي شود كه بدن آن كودك را بيرون آورده و سر او را جدا ساخته اند، و امام سجاد «عليه السلام» بدن اين كودك را روي سينه ي ابي عبدالله نهادند.