بازگشت

چرا حضرت سجاد پيراهن كهنه را مطالبه كرد


گاهي مطلب، خواه ناخواه آدمي را به كشف مفهوم و علل و اسباب وقوع آن مي دارد زيرا كمتر عقول درك لطائف و دقايق آن را مي كند، از آن جمله اينجا است كه حضرت سجاد زين العابدين «عليه السلام» با آن فضايل نفساني، با آن گذشت و منقبت چه شد كه اصراري داشت، يزيد پيراهن كهنه و مقنعه ي چاك شده و عمامه ي پاره پاره يا چوب پشمريسي فرسوده شده، يا انگشتر مخصوص پدرش را بگيرد در حالي كه عطريات و جواهرات مخصوص بند شلوار جواهر نشان آن حضرت و چيزهاي قيمتي بسيار بود كه از نظر بها و ارزش قابل مقايسه با اين پنج چيز مورد مطالبه ي حضرت سجاد نبوده و نيست!!

بايد در اين موضوع بيشتر فكر و تحقيق كرد، ضمنا سري از اسرار در پيرهن كهنه نهفته است و خوانندگان با اين سؤال عجيب تحريض بر كشف مطلب مي شوند.

ما هم تحقيقات خود را به يادگار براي علاقمندان به حق و حقيقت مي نگاريم تا مقدمه ي تشحيذ افكار آنها شود، و از اين واقعه ي مهم حداكثر استفاده را نمايند.

1- مقنعه يك كار صنعتي و هنري از سر پنجه ي فاطمه ي زهرا «سلام الله عليها» بوده كه تار و پودش ابريشم بهشتي و بافتنش به دست دختر پيغمبر انجام شد، و شايد اين مقنعه و سرانداز از آثار حوا زن آدم و آسيه زن فرعون، مريم مادر عيسي و خديجه زن پيغمبر «صلي الله عليه و آله و سلم» بود، كه دست به دست به فاطمه رسيده، و داراي خواص و آثاري بود در ملكات نفساني.


2- اما پيراهن، اين پيراهن تحقيقا كهنه و پاره پاره بود، زيرا عبارت عربي هم آن است: ايتيني بثوب عتيق.



لباس كهنه بپوشيد زير پيرهنش

كه تا برون نكند خصم بدمنش ز تنش



لباس كهنه چه حاجت كه زير سم ستور

تني نماند كه پوشند جامه يا كفنش



نه جسم يوسف زهرا چسان لگدكوب است

كه مي توان به پدر برد بوي به پيرهنش



و اين پيراهن را خداوند از بهشت به تن آدم كرده و او را توصيه نموده موارد خطير به تن كند تا از بلايا مصون باشد، و دست به دست پيغمبران رسيده است. اين همان پيراهني است كه ابراهيم خليل پوشيد و در ميان آتش رفت گلستان شد، همان پيراهني است كه به تن حضرت موسي پوشانيدند و او را در آب دريا انداختند، همان پيراهني است كه به تن يوسف كرد و در چاه از مرگ نجات يافت، و از بوي همين پيراهن يعقوب ديده اش روشن شد. و در مرور دهور اين پيراهن آثار عجيب خود را نشان مي داد، و شايد اسم اعظم بر آن نوشته شده بود. پيغمبر اسلام اكثر براي خلاصي از مخاطرات دشمن اين پيراهن را به تن مي كرد، در شب هجرت اين پيراهن را پوشيده، اميرالمؤمنين نيز با اين پيراهن فتوحات شايان نمود، امام حسن «عليه السلام» به وسيله ي اين پيراهن از چنگ دشمن در ميدان جنگ نجات يافت و لذا بسيار مندرس و پاره پاره شده بود، و حسين «عليه السلام» براي آن كه دشمن به آن طمع نكند باز هم مقداري از آن را پاره كرد و بر تن نمود و آن قدر جنگيد، آن قدر شمشير و نيزه به تن او زدند و از اين حملات شهيد نشد تا آن گاه كه سر او را جدا كردند.

اين پيراهن را حضرت سجاد «عليه السلام» گرفت، و با او بود ودر اكثر مهالك مانند


احضار نمودن دشمن، حضرت امام جعفر صادق و امام موسي بن جعفر «عليهماالسلام» را و غيره مي پوشيدند، و همين پيراهن را امام زمان خواهد پوشيد تا ظهور نمايد.

خداوند خواسته اثر وضعي در اين پيراهن بگذارد كه همه ي پيغمبران و اولياي او در مهلكه و مخاطره بپوشند تا از بلاد مصون بمانند.