بازگشت

حسين و حفظ ناموس


قال «صلي الله عليه و آله و سلم»: ان لقتل الحسين حرارة في قلوب المؤمنين لا تبرد أبدا.

(مستدرك الوسايل)



اين حسين كيست كه عالم همه ديوانه ي اوست

اين چه شمعي است كه جانها همه پروانه ي اوست



هر كجا مي نگرم نور رخش جلوه گر است

هر كجا مي گذرم، جلوه ي مستانه ي اوست



هر كسي ميل سوي كرببلايش دارد

من ندانم كه چه سري است كه در خانه ي اوست



مصاب له في كل قلب مصيبة

سهام لجبات القلوب تبيد



و للهم هم و الرزايا رزية

و للحزن حزن زائد و تزيد



در جامعه ي بشري، در هر ملت و دين از ملل راقي يا منحط، حفظ ناموس در خور موازين و قوانين موجوده، و حقوق مأنوسه ي هر ملت بر مرد واجب و لازم بوده، تا حدي كه يكي از صفات نفساني مخصوصي حفظ ناموس ايجاد شده و تقويت گرديده است.

مرد و مردانگي با غيرت از نظر حفظ ناموس، توأم است، همان ارزش كه براي


زن در عفت و عصمت و تقوا نسبت به وفاداري براي مرد قائل هستند، همان ارزش براي مرد در ميزان غيرت و حميت و عصبيت ناموس او در نظر گرفته شده است.

شرافت و ارج و ارزش خانواده ها به نسبت عفت و تقواي آنها است، هر اندازه عصمت و عفت بيشتر باشد، شرف و مكرمت بيشتر است.

حفظ و حراست ناموس و خانواده، از وظايف هر مرد اجتماعي است. و جنگجويان قديم، به جهت آن كه كسي متعرض ناموس آنها نباشد، حساب زندگاني اجتماعي زنان را از حساب خود جدا مي كردند، و آنها را در مهام امور اجتماعي، از مخاطرات خود نگاه مي داشتند تا با فراغت بال بتوانند جهاد كنند.

عرب براي آن كه زنان غيرت و حميت مردان را تحريك نمايند و آنها را تشجيع كنند، زنان را در جنگها همراه مي بردند، و زن، كمك شاياني در پرستاري مجروحين بود. و در اسارت هم آداب و رسومي بين متداعيين و متقابلين بود كه نسبت به حرم و حريم ناموس مغلوب، جسارت و اهانت نمي كردند، فقط حكم اسير اجرا مي شد.

حضرت ابي عبدالله «عليه السلام» در مدينه، از جدش رسول خدا استعلام كرد كه در اين قيام، آيا زنان را همراه برم يا نه؟

پيغمبر خدا «صلي الله عليه و آله و سلم» فرمود: آنها را همراه ببر، خدا مي خواهد كه آنها اسير شوند، و اسارت آنها انقلابي در عالم اسلام پديد آورد كه سبب پيشرفت دين شود.

امام حسين «عليه السلام» براي آن كه به عمال يزيد بفهماند سر جنگ ندارد، و طالب سلطنت نيست، و داعيه ي خلافت ندارد بلكه قيام مي كند كه مردم را به حق و حقيقت آشنا سازد، و يك حركت فكري در مردم ايجاد كند تا بتوانند از ماجراي گذشته عبرت گيرند و مصلحت آينده را دريابند، لذا دست زن و فرزند خود را گرفت و حركت كرد و از مدينه بيرون رفت.


حركت امام حسين با زن و فرزند اگر چه به رسم عربيت بود، ولي با كودكان شيرخوار و زنان باردار و خدم و حشم و همه ي دستگاه سلطنتي و بدون سلاح جنگ نشان مي داد كه حسين سر جنگ ندارد، مي خواهد براي اصلاح مفاسد و ارده ي ملت اسلام قيام كند.

در اين مسافرت حرمسراي حسين «عليه السلام» تحت نظر حضرت عباس كه مردي بسيار غيور و متعصب ديني و شجاع و قهرمان بود، اداره مي شد، حركت و كوچ، نزول و فرود قافله، زير نظر اباالفضل «عليه السلام» بود. و هميشه در اين سفر مسافتي قريب صدها متر فاصله كجاوه زنان و حرمسراي حسين «عليه السلام» با قافله ي مردان و اصحاب و انصار فاصله داشت، هر جا فرود مي آمدند دستور مي فرمود خيام حرم را در بالاي بلندي نصب كنند، و اطراف آن از جوانان بني هاشمي كشيك مي دادند، قدري دورتر غلامان مخصوص و اصحاب ملتزم ركاب كه هميشه در آستان ابي عبدالله «عليه السلام» بودند، حفظ و حراست حرمسرا را عهده دار بودند.

خيمه ي سلطنتي ابي عبدالله در فاصله ي كوتاهي مقدم بر آنها بود، و اصحاب اطراف خيمه ي حسيني تجمع داشتند، و امام از يك طرف خيمه به سوي خيام زنان رفت و آمد داشت و از آنها تفقد مي فرمود.