بازگشت

قيس بن مسهر الصيداوي


صيدا، طايفه اي از اسد هستند. قيس، فرزند مسهر بن خالد اسدي صيداوي، مردي شريف، و در قبيله ي خود به بزرگواري و شخصيت نام برده مي شد. شجاع، ثابت قدم، وفادار، با اخلاص رسول خدا و اهل بيتش بود.


چون معاويه بمرد، شيعيان كوفه در خانه ي سليمان بن صرد خزاعي جمع شدند، نامه ها نوشتند، چنانچه در سابق گفتيم سه دسته قافله نامه رسان به مكه رفت كه در دومي، قيس بن مسهر بود. حسين بن علي، مسلم را به كوفه فرستاد، و پاسخ نامه ها را به قيس داد. ابن زياد كه بازرسي طرق را به حصين بن نمير داده بود، او هم سواراني گماشته و در حقيقت فرمانده ي امنيه ي آن روز بود، قيس را دستگير كردند و نزد ابن زياد بردند. حاكم كوفه نامه ي حسين را از او خواست، گفت: آن را پاره كرده ام، پرسيد: چرا؟ گفت: براي اين كه تو نداني چه نوشته بود، پرسيد: نامه براي كي بود؟ گفت: براي مردماني كه اسم آنها را نمي دانم، گفت: اگر مرا خبر ندهي بايد منبر بروي و دروغگو را لعنت كني! قيس قبول كرد، آنگاه روي منبر ايستاد خطاب به مردم گفت: من فرستاده ي حسين پسر پيغمبر شما هستم، او اكنون در حاجز است، دعوت او را اجابت كنيد؛ و در ضمن ابن زياد و پدرش را لعن كرد، و بر اميرالمؤمنين علي «عليه السلام» درود فرستاد. عبيدالله بن زياد دستور داد: او را بالاي قصر برند و از بالا به زير اندازند، چنين كردند و استخوان هاي او بشكست، تا به رحمت خدا پيوست.