بازگشت

پرچمداري اباالفضل


اين پرچم فتح و ظفر پس از علي «عليه السلام» ده سال در دست امام حسن مجتبي «عليه السلام» آرام بود، و ده سال دست امام حسين در خانه ي اهل بيت محفوظ ماند، تا روز عاشورا همان پرچم پيغمبر «صلي الله عليه و آله و سلم» را امام حسين برافراشت و به دست اباالفضل العباس «عليه السلام» داد، و از اينجا مقام عباس معلوم مي شود و شجاعت و قهرماني، قوت دل و بازوي عباس ظاهر مي گردد، شرف و مقام و عظمت و شجاعت عباس از اين منصب معلوم مي شود. سيدالشهداء برادرش را تربيت شده ي مهد ولايت علوي مي دانست، پرچم را به او سپرد و او داراي شخصيتي بود كه همه ي عرب از او بيمناك و لرزان بودند.

ثبات قدم و قدرت نفس و قوت باز و شهامت و شجاعت عباس، اسباب بيم آن همه سپاه شده بود كه چون عباس با پرچم بيرون مي آمد گويا شير غضبناك به طرف روباهان حمله مي كند.



و لولا احتقار الأسد شبهتها به

و لكنها معدودة في البهائم



تشبيه كردن عباس به شير غضبناك از نظر تنزل تشبيه براي معرفي است، زيرا قافيه ي سخن و ميدان كلمات كوتاه است كه شجاعت عباس را شرح دهد.

عباس با يك صولتي مانند صولت علي مرتضي، با يك التفاتي كثير الالتفات مانند پدر چابك و چالاك به ميدان مي رفت، با اين فرق كه علي «عليه السلام» در جنگها گرسنه و


تشنه و نگران عطش اطفال و حراست اهل حرم نبود. عباس در شرايطي بود كه پدرش نبود و معذلك گويا دست علي از آستين عباس بيرون آمده مي جنگد و پرچم را حفظ مي كند.

اباالفضل «عليه السلام» تا آخرين نفس كه ديگر مردي نبود، پرچم را حفظ كرد و خود با پرچم سرنگون شد نه آن كه پرچم قبل از عباس سرنگون شده باشد.



قسما بصارمه الصقيل و انني

في غير صاعقة السماء لا أقسم



لولا القضاء لمحا الوجود بسيفه

والله يقضي ما يشاء و يحكم