بازگشت

قربانيان عشق






بستند چون به سرور دين رهگذارها

كافر پيادگان و ستمگر سوارها



آماده شهيد شدن گشت و باز كرد

از پشت شتران سبك سير بارها



پس خيمه ها زدند به پهلوي يكديگر

شد هر يكي قرارگه بي قرارها



انصار حق ستاده در اطراف خيمه گاه

مانند سروها به لب جويبارها



گفتا به همرهان كه در اين دشت فتنه خيز

از خون من شگفته شود لاله زارها



هر كس كه نيست مرد شهادت برون برد

رخت حيات خويش از اين گيرودارها



بي همتان نموده بر آن شهريار پشت

كردند رو به جانب شهر و ديارها



يك يك شكسته بيعت و برتافته عنان

تازان به دشتها و گريزان به غارها



تن پروران طريق سلامت گرفته پيش

ماندند گرد سرور دين جان نثارها



شد آتش قتال فروزان واندر آن

شمشيرها زبانه زنان چون شرارها



قربانيان عشق به قربان شدن شدند

هر يك براي دادن جان قرعه اي زدند



(از: گلچين نوائي)