زنده ي جاويد كيست؟ كشته ي شمشير دوست

كآب حيات قلوب در دم شمشير اوست



گر بشكافي هنوز خاك شهيدان عشق

آيد از آن كشتگان زمزمه دوست دوست



آنكه هلاكش نمود ساعد سيمين يار

باز به آن ساعدش كشته شدن آرزوست



بنده يزدان شناس مرگ و حياتش يكي است

زآنكه به نور خداش پرورش طبع و خوست



عاشق ديدار دوست اوست كه همچون حسين

زردي رخسار او سرخ ز خون گلوست



دوست به شمشير اگر پاره كند پيكرش

منت شمشير دوست بر بدنش مو به موست






گر به اسيري برند عترت او دشمنان

هر چه ز دشمن بر او دوست پسندد نكوست