بازگشت

ورود به كربلا


مورخين و ارباب مقاتل همه نوشته اند: حضرت سيدالشهداء روز دوم محرم اوايل صبح به كربلا نزول اجلال فرمود، و چون رسيد، غم و حزني بر او مستولي شد، فرمود: ما اسم هذه الأرض؟ گفتند: كربلا.

فقال: انزلوا هيهنا محط رحالنا و مسفك دمائنا، هيهنا محل قبورنا، بهذا حدثني جدي رسول الله. [1] .



بار بگشائيد كه اين جا خون ما خواهند ريخت

آبروي ما به خاك كربلا خواهند ريخت



كودكان جعفر طيار را خواهند كشت

گرد بر رخسار آل مصطفي خواهند ريخت



اين مكان از حيله ي روباه بازي دم به دم

خون نور ديده ي شير خدا خواهند ريخت



همه پياده شدند، دستور داد خيمه ها را سرپا كنند و شمشير خود را دست گرفت


اصلاح مي كرد و اين اشعار مي خواند: يا دهر أف لك من خليل....

آنگاه نگاهي به زن و فرزندان و اصحاب خود كرده و با چشمي اشكبار فرمود:

اللهم انا عترة محمد قد أخرجنا و طردنا و أزعجنا عن حرم جدنا و تعدت بنوامية علينا، الله فخذ لنا بحقنا و انصرنا علي القوم الظالمين.

سپس روي به اصحاب كرده فرمود:

الناس عبيد الدنيا و الدين لعق علي ألسنتهم يحوطونه ما درت معائشهم فاذا محصوا بالبلاء قل الديانون. [2] .

فرمود: مردم بنده ي دنيا هستند، ديندار در ميان آنها كم است، دين لقلقه ي لسان است، و براي كار دنيا از دين سخن مي گويند، وقتي كه بلايا آنها را احاطه كرد و تحولات پيش آمد و در معرض امتحان گذاشته شدند معلوم مي شود كه دين دار چه كم مي باشد و اكثر همج الرعاع و دنيادارنند.


پاورقي

[1] بحارالانوار ص 192.

[2] لهوف سيد ص 36.