بازگشت

حاصل عمر حسين به دو نظر مورد قضاوت تاريخ است


اول آنكه حسين «عليه السلام» پسر پيغمبر «صلي الله عليه و آله و سلم» با صفات مردانگي و ملكات نفساني، زير بار ظلم و خودسري نرفت و خود دعوي خلافت داشت، از مدينه به مكه مهاجرت كرد و از آنجا به دعوت كوفيان به عراق رفت. دشمن بيدار هم نقش خود را خوب بازي كرد و حسين را در بياباني محاصره نمود و او را با فرزندان و


اصحابش به فجيع ترين وضعي شهيد كردند، و شكست خورد و به خلافت نرسيد، و اين قضاوت ملل غير اسلامي است از مجراي تاريخ.

دوم آنكه پسر پيغمبر «صلي الله عليه و آله و سلم» كه سر حلقه ي ولايت مطلقه ي الهيه را در عصر خود در دست داشت براي احقاق حق تلف شده ي مسلمين قيام كرد و شريعت اسلام را كه خون صدها هزار نفر در نشر آن ريخته شده بود، و داشت آخرين ضربات نفس خود را مي كشيد. حسين از فشار مظالم بني اميه و حزب اموي و شهوات دنياداري آنها نجات داد و با انقلاب خونيني كه جز آن راهي نداشت، درخت دين را آبياري كرد. و در اين راه موفقيت عظيمي نصيب حسين شد به نحوي كه دشمنانش به مدت كوتاهي نابود و محو شدند و خودش براي هزاران سال زنه و خوش نام و مورد احترام ميلياردها مسلمانان جهان در ادوار مختلفه ي عالم برآمد و همه ي سياستمداران درس سياست از او گرفتند.

موفقيت و فوز و فلاح و پيروزي و كاميابي حسين در اين شهادت بود، يعني تنها راه نجات مسلمين و ابقاء شريعت اسلام و پرورش و آموزش فضيلت قرآن در اين راهي بود كه حسين «عليه السلام» رفت.

پس از اين مقدمات به اين نتيجه مي رسيم كه حاصل عمر سيدالشهداء را بايد در آن چند ماه اخير زندگي و مجموعه ي 57 سال و هفت ماه را بايد در يك روز آخرين حيات جستجو كرد كه او چه كرد و چه گفت، و چگونه در راه گفتن و قيام كردن و حفظ مرام و عقيده ي خود مبارزه كرد تا كشته شد. در اين جنگ تسليم نشد، زيربار حرف زور نرفت، با شمشير قيام كرد كشت و دمار از روزگار دشمن برداشت تا شهيد شد، نه اسير داد و نه تسليم شد. و براي آنكه مبادا خون او را پنهان كنند، جزء اخير و علت تامه و شهادت او اسارت زن و فرزندش بود، كه 84 زن و كودك را با يك عليل بيمار از كوفه تا شام و از آنجا تا مدينه سر هر بازار و ره گذري گرداندند، و اين عمل


اگر چه دشمن گمان كرد جزء مفاخر پيروزي او حساب مي شود ولي سبب افتضاح و رسوائي او و عظمت شهادت حسين «عليه السلام» و اصحابش گرديد كه ميليونها مردم در همان حال، اين جريان را در تاريخ ديدند و نوشتند تا قابل كتمان و تحريف نباشد.

و هر قدم كه پيش مي رفتند، دري از كاخ ستمگري بسته مي شد و دري به سوي عدالت و نيكبختي مسلمين باز مي شد تا آنجا كه طومار ظلم و بيدادگري آل ابوسفيان و آل يزيد و آل مروان درهم پيچيده شد، و ابواب علم و معرفت و دانش و بينش و هدف اصلي اسلام بر روي مردم گشوده شد. محيط مستعد كشف حقايق گرديد، و جنگ عاشورا و شهادت حسين «عليه السلام» مقدمه ي گشايش مكتب باقرالعلوم و مذهب جعفري گرديد و به جهانيان ثابت شد كه دين اسلام دين آسماني و خاتم اديان و داراي استوارترين احكام و قوانين است، و معارف اين دين وسيع ترين و مستدل ترين اصول و فروع علمي را متضمن است. پس حاصل عمر حسين «عليه السلام» را بايد در قيام خونين او تفحص كرد و اسرار اين نهضت سرخ را بايد در خلال ابراز عقايد و كلمات و خطب و اعمال او يافت.