بازگشت

حسين و نماز


«اتل ما أوحي اليك من الكتاب و أقم الصلوة

ان الصلوة تنهي عن الفحشاء و المنكر و لذكر الله أكبر»

يكي از مزاياي اسلام نسبت به ساير مذاهب آسماني، وضع نماز به اين كيفيت است كه شامل تمام شئون اخلاقي و ادبي و اجتماعي و جامع بين علم و اعتراف و عمل و شرط قبولي ساير عبادات است.

پيغمبر اسلام «صلي الله عليه و آله و سلم» بيش از هر چيز پيروان خود را به نماز توصيه و سفارش كرده، و نماز را موجب امر به معروف و نهي از منكر قرار داده است. پيشواي اسلام «صلي الله عليه و آله و سلم» خود در دنيا آمد كه نماز در زبان او بود، از دنيا رفت كه در


حال نماز بود. خليفه و جانشين و ولي امر و باب علم و معرفت او علي «عليه السلام» نيز با نماز قدم به جهان گذاشت، و نماز در ميان دو لب او بود كه از جهان درگذشت. تربيت شدگان مهد نبوت و آغوش ولايت مانند حسين بن علي، با نماز رشد و نمو كرده، و صورت به سجده داشت كه شربت شهادت نوشيد. تمام انبياء و رسل و اولياء و اوتاد و اقطاب و بزرگان عالم انسانيت، رهبران روحانيت، با نماز مأنوس بوده و به وسيله ي نماز كه بهترين و كوتاه ترين و نزديك ترين راه مستقيم با خالق متعال است خود را مهذب ساخته و به دربار پروردگار بار يافته و به مقام قرب رسانيده اند.

نماز يك جا تعبير به معراج شده كه مي فرمايد: «الصلوة معراج المؤمن» و با لحن ديگري مي فرمايد: «الصلوة عماد الدين» و با لسان ديگر مي فرمايد:

الصلوة عمود الدين ان قبلت قبل ما سواها و ان ردت رد ماسواهاه.

نماز ستون دين است، اگر مورد قبول افتد، همه ي انديشه و گفتار و كردار ديگر او قبول خواهد شد، و اگر معيوب بود مردود است، و چون رد شد، همه ي عبادات ديگر رد خواهد شد.

نماز يك هدف اصلي در پرستش است كه مقدمات طهارت است و طهارت و پاكيزگي اساس بهداشت و سعادت زندگي هر بشر بلكه هر حيواني است، مقدمه ي كتب فقه اسلام طهارت است.

در جاي ديگر مي فرمايد: «الصلوة قربان كل تقي».

نماز وسيله ي تقرب و نزديكي هر پرهيزكاري است.

و باز مي فرمايد: «الصلوة خير موضوع فمن شاء اشتغل و من شاء استكبر».

نماز بهترين موضوعي است براي تربيت كه هر كس بخواهد به سعادت و كمال مطلوب خويش برسد به ميزان علاقه اش براي نيل به كمال مطلوب كم يا زياد به جا مي آورد. يك نسبت مستقيم و حساب دقيقي ميان مقام و منزلت بشر با نماز در ميان


است كه هر اندازه نماز بيشتر و جامعتر ادا شود، مرتبه و منزلت انسان افزونتر مي گردد.

در محل ديگر مي فرمايد «أقم الصلوة لذكري» تنها ياد دوست نماز است. و اشتباه بزرگي برخي از عرفا و متصوفه كرده اند به گمان آن كه ذكر افضل بر صلوة است و حال آنكه ثابت و مسلم شده كه نماز افضل بر ذكر است.

ابي جارود از ابي جعفر «عليه السلام» در اين آيه:

«اتل ما أوحي اليك من الكتاب و أقم الصلوة ان الصلوة تنهي عن الفحشاء و المنكر و لذكر الله أكبر».

روايت مي كند كه آن حضرت فرمود:

«لذكر الله أكبر»، ذكر الله لأهل الصلوة أكبر من ذكرهم اياه ألا تراه انه يقول «فاذكروني أذكركم».

و آيه ي «أقم الصلوة لذكري» نيز مؤيد اين حقيقت است.

و هر ساه لوحي دريافته كه با آن همه تأكيدات در باب نماز و نماز جماعت و نماز جمعه و مقدمات و مقارنات و تأثيرات نماز ممكن نيست ذكر افضل بر صلواة باشد مگر آنكه ذكر الله اكبر براي نماز گزاران است.

نماز، انسان را براي درك حقايق و تدبر در معاني قرآن حاضر مي سازد، و در آيه ي: «أفلا يتدبرون القرآن أم علي قلوب أقفالها» اشاره مي نمايد كه نماز آدمي را براي اتخاذ آنچه مي گويد و مي خواند آماده مي كند.

مردي نزد پيغمبر «صلي الله عليه و آله و سلم» آمد از مسلماني كه مرتكب معصيت مي شد سخن راند، پيشواي اسلام «صلي الله عليه و آله و سلم» پرسيد: آيا شب نماز مي خواند؟ گفتند: آري، پيغمبر «صلي الله عليه و اله و سلم» فرمود: بزودي نماز او را از ارتكاب اعمال زشت و حرام و فحشاء باز خواهد داشت.

يكي ديگر از اصحاب به نماز جماعت حاضر مي شد و مرتكب فحشاء هم


مي گشت، گزارش به رسول گرامي دادند، فرمود: «ان صلوته ستنهاه» نماز او بزودي او را از مبادرت به فحشاء بازمي دارد.

شيخ طوسي از حضرت ابي عبدالله روايت مي كند كه فرمود:

لئن أحب أن يعلم قبلت صلوته أم لم تقبل، فلينظر منعته صلوته عن الفحشاء و المنكر! فبقدر منعتها قبلت منه.

اگر كسي بخواهد بفهمد نماز او قبول است يا نه، توجه كند تا چه حد از فحشاء و منكرات دور است، به هر اندازه از ارتكاب زشتيها دور است به همان مقدار نمازش قبول است.

نماز است كه انسان را از سوء تصادم و انحراف و لغزش و خطا و عواقب وخيمه در شئون زندگي حفاظت مي كند، نماز است كه در آخرت بشر را از عذاب و خسران در موازنه ي اعمال حراست مي نمايد و مصون مي دارد، نماز است كه هر فحشاء و زشتي و بد سيرتي را از انسان دور مي سازد، «ان الصلوة تنهي عن الفحشاء و المنكر» موقعي كه با بيان رأفت و محبت سالخوردگان را موعظه مي فرمايد: به نماز وعده ي ألفت و دوستي مي دهد كه: «أقيموا الصلوة و لا تكونوا من المشركين».

آنگاه از ساكنين جهنم و قعر آتش سؤال مي كنند: چه شد شما را كه اينجا سكونت يافتيد؟ گفتند: «ما سللكم في سقر - قالوا لم نك من المصلين».

و در يك جا چنان اعلان خطر به مسلمين مي هد كه:

«ويل للمصلين - الذين هم عن صلاتهم ساهون»

واي بر نمازگزاراني كه در نماز سهو مي كنند و سهل انگارند.

در يك جا كساني كه بي اعتنائي به نماز مي كنند آنان را گمراه و سرگردان معرفي ساخته:

«أضاعوا الصلوة و اتبعوا الشهوات فسوف يلقون غيا».


كساني كه ضايع كننده ي نماز هستند و پيرو شهوات و دلخواه مي باشند اينها گمراه و سر به گريبان و حيران خواهند گشت.

با اين آيات و احاديث مي توان گفت: محيط سعادت جاوداني در نماز است و ظلمات شقاوت و بدبختي در ترك نماز است. و ساده تر گويم: بهشت جاودان حاصل كنار راه نماز است، و لهيب سوزان دوزخ در ترك آن است، لذا پيشوايان دين تارك الصلوة را به كافر تعبير كرده اند.

فرمود: در روز واپسين كه حساب مردم را برسند، شفاعت تارك الصلواة و ضايع الصلوة را نمي كنم، و بر پيشاني آنها نوشته شده «آيس من رحمة الله» اينها درباره ي اهميت نماز بود.

نماز كه عبارت از افعالي مشحون به گفتاري است داراي قالب و روح و پوست و مغزي است كه اگر نمازگزار، آن مراحل را چنانچه سزاوار است دريابد، به مقام قرب الهي رسيده است. حضور قلب شرط اولي، و توجه به گفتار شرط ثاني است.

روح نماز، حضور قلب است كه با خضوع و خشيت آنچه را به عرض رساند در پيشگاه مالك الملوك ابدي ازلي از منطق خارج نباشد، و قالب افعال و اعمال و حركات و سكنات نماز عوامل تربيت آدمي براي واجد گشتن شرايط تهذيب است، و لذا نمازگزاراني كه توجهي داشته باشند رستگار شناخته شده اند «قد أفلح المؤمنون - الذين هم في صلاتهم خاشعون».

وقتي مسلمان خود را حاضر كرد براي نماز گزاردن، از هر پليدي جسمي و روحي و لباس و انديشه پاك مي گردد و تمام رذائل تخليه و قبايح عمليه از او دور مي شود.

اصوليين مي گويند: «امر به شي ء مقتضي نهي از ضد است» بنابراين اقامه ي صلوة قهرا مرا مانع از ارتكاب فحشاء مي گردد، و اين عمل اگر چه مجاز و ريا هم باشد به


حقيقت خود خواهد رسيد.

نماز براي تخليه ي قلب از لوث پليدي و زيور به نور معرفت و توحيد است، و چون صفات قائم به نفس رو به خداوند در حركت است، اگر قلب از نور علم و دانش روشن باشد، خداوند آدمي را حفظ مي كند، «لا مؤثر في القلوب الا الله».

نماز ذكر و سبب يادآوري پروردگار است و بر هر عبادتي رجحان دارد، نماز اكمل عبادات و افضل طاعات مي باشد، زيرا شامل كليه ي وظايف عبادات بدني و قلبي است و موجب ايجاد و ايجاب سعادت و خوشبختي است. اعراض از خلق و استغناء از دنيا و متاع آن و اقبال به حق و اجتناب از محرمات و امساك از شهوات، تأثيرات محسوسه ي نماز است. طهارت و پاكيزگي و نظافت ظاهري و باطني مولود نماز است.

تفكر و سكوت اعمال و جوارح، خضوع و خشيت، اظهار فقر و مسكنت، اعتراف به توحيد با مراتب تهليل و تسبيح و تحميد ميوه ي نماز است. تكبير اول، اعتراف به عجز خويش است. آنچه در ساير عبادات است، در نماز به حد كمال موجود است و به همين سبب قبول آن، شرط قبولي ساير عبادات گشته. صورت جامعه ي نماز شئون كامله ي حقيقت ولايت است. معني «ذكر الله أكبر» همين است.

در حديثي وارد شده، كه سعد خفاف از حضرت ابي جعفر «عليه السلام» در «كافي» در فضل قرآن روايت مي كند كه فرمود: هر كس نماز را نشناسد حق ما را انكار كرده، كه منظور مقام ولايت است، و در وجود امام جمع شده «و كل شي ء أحصيناه في امام مبين». در مراتب سعادت تكليفيه، تمام مراتب تهذيب و تكميل نفس در نماز جمع است، روي همين حقيقت است كه اولياء و صديقين و بزرگان دين همه شبها به نماز برپا مي ايستادند. حضرت رسول اكرم «صلي الله عليه و اله و سلم» سي سال شبها در نماز بود كه 15 سال آن در غار حراي كوه نور نماز مي گزارد، و آنقدر رسول اكرم در نماز روي پا مي ايستاد كه انگشتانش ورم كرد و اين آيه آمد: «طه - ما أنزلنا عليك القرآن لتشفي».


اميرالمؤمنين «عليه السلام» در هر شب هزار ركعت نماز مي خواند، وقتي يزيد از علي بن الحسين السجاد پرسيد: چقدر اولاد پدرت كم بود؟ فرمود: تا اين حد هم جاي شگفتي است، زيرا پدرم (حضرت ابي عبدالله الحسين «عليه السلام») هر شبي هزار ركعت نماز مي خواند و مجال مباشرتش نبود. همه ي ائمه ي طاهرين «عليهم السلام» چنين بوده اند. «مجموعه ورام».

يكي از بزرگان دين را كه آثار علمي و تأليفي دقيق او بسيار بود در خواب ديدند گفتند: چگونه اي؟ گفت: كتب علمي تأثير نكرد، فقط آنچه باعث نجات من شد ركعات نمازي بود كه در دل شب خوانده بودم.

نماز، صراط مستقيم؛ و جامعه ي آن سر ولايت است كه با تضمن ذكر خفي و اخفي زنگ كدورات طبيعت را كه بر آينه ي قلب نشسته مي زدايد. و حديث «من أخلص لله أربعين صباحا أجري الله ينابيع الحكمة من قلبه علي لسانه» منظور اداء نماز فرايض و نوافل است و مراقبت بر آنها پس از آن استغفار و طلب آمرزش و رسيدگي به حساب نفس در روز گذشته، و تلاوت قرآن مجيد با تفكر و تدبر در تفسير و تأويل آن اين است كه حافظ مي گويد: آنچه بر من ارزاني داشتند، اثر تلاوت قرآن مجيد است در سحر:



هر گنج سعادت كه خدا داد به حافظ

از يمن دعاي شب و ورد سحري بود



روزه و نماز دو عبادتي است كه پاداش دهنده ي آن خدا مي باشد، و هر قدر اخلاص نيت و معرفت و شرايط آن توسعه يابد، اجر و پاداش آن بيشتر خواهد بود. كساني كه از نماز مي گذرند، از خدا و از الطاف او محروم هستند.

«و لا تكونوا كالذين نسو الله فأنسيهم أنفسهم أولئك هم الفاسقون - لا يستوي أصحاب النار و أصحاب الجنة أصحاب الجنة هم الفائزون» دستور اكيد «حاسبوا أنفسكم قبل أن تحاسبوا» براي مراقبت ذكر خدا و ياد خدا مي باشد كه در نسيان نيفتد. و


نماز است كه بديها را به نيكيها مبدل مي سازد «أولئك يبدل الله سيآتهم حسنات». و پيغمبر اكرم «صلي الله عليه و آله و سلم» در كلمات قصار و در وصايا به ابوذر مكرر مي فرمايد: «هيچ چيز را به قدر نماز دوست ندارم، نماز نور ديدگان من است».

حسين هم كه از جدش در جسم و روح جدائي نداشت و با صراحت بيان «حسين مني و أنا من حسين» نماز را خيلي دوست مي داشت و مي فرمود: «نماز نور ديدگان من است».

در قافله اي از مدينه تا مكه همه جا نماز صبح و ظهر و عصر و مغرب و عشاء فرادا يا جمع به جماعت بود، و آن عده اي كه به حمايت و به طلب غنيمت آمده بودند، پشت سر حضرت نماز مي گزاردند. و هر كس زودتر وقت نماز را خبر مي داد، امام او را دعا مي كرد، حتي حر با هزار نفر از يارانش پشت سر حسين نماز جماعت گزاردند.

روز عاشورا هنگام ظهر كه «ابوثمامه عمرو الصائدي» گفت: وقت نماز است، حسين او را دعا فرمود كه: خداوند تو را از نمازگزاران محسوب بدارد، آنگاه به نماز پرداختند. اين نماز ظاهرا غير از نماز خوف بود بلكه فريضه اي بود كه به وقت انجام شد. و نفس عمل نشان مي دهد كه حسين براي اقامه ي نماز، فداكاري كرد چنانچه پدرش علي «عليه السلام» در هنگام جنگ كه مردي مسئله اي از نماز پرسيد، ديگري گفت: اين چه وقت سؤال است؟ فرمود: ما براي همين كار شمشير مي زنيم كه نماز و مسائل آن باقي و برقرار بماند.

نماز حسين يك راز و نيازي بود در معركه ي جنگ كه گروهي مشغول تيراندازي بودند، پسر پيغمبر با تمام حضور قلب بدنش در مقابل كبريائي حق جل و علا مرتعش بوده، و مي گفت: «اياك نعبد و اياك نستعين» از خوف خدا مي لرزيد و مي گفت: «لا حول و لا قوة الا بالله العلي العظيم» و چقدر خوشوقت شد كه در آن غوغاي جنگ و رستاخيز عظيم توانست از فرصت استفاده كند و اين دو ركعت نماز را بگزارد و راز و


نيازي با خدا كند، و بگويد: «أغثني يا غياث المستغيثين».

نگهبانان حسين در حال مدافعه سينه سپر كرده و هدف تير بلا شده بودند تا حسين نماز را آنطور كه شايسته ي مقام امامت است بگزارد. و چون امام سلام نماز داد، يكي از آن دو از فرط تير بلا و خون ريزي به زمين افتاد و جان داد.



گر نماز آن است كان مظلوم كرد

ديگران را زين عمل محروم كرد



افسوس ز قامت همايون حسين

صد حيف از آن عارض گلگون حسين



دردا كه ز جور دشمن دون حسين

آميخت به خاك كربلا خون حسين



ز تفصيل احوال اهل عناد

كه لعنت بر آن قوم بد فعل باد



قلم راست ننگ و زبان راست عار

خرد را بجز لعن ايشان چه كار



اي قبله ي هر كه مقبل اندر رويت

روي همه ي مقبلان عالم سويت



امروز كسي كز تو بگرداند روي

فردا به كدام ديده بيند رويت