بازگشت

شهيدي كه دو بار كشته شد


اگر بگوييم سويد انماري دوباره كشته شد؛ يك بار پيش از حسين و يك بار پس از حسين، سخني گزافه نگفته ايم. سويد كشته شد، پس، از جاي برخاست و جنگيدن گرفت. سپس كشته گرديد. سويد از مجاهدان بزرگ است. پيرمردي است نبرد ديده و جنگ آزموده. عابدي است زاهد، كثيرالصلاة، شجاعي است دلير و قهرماني است بي نظير.

روز شهادت، در ميدان رزم به نبرد پرداخت، جان فشاني كرد، تا زخم فراواني برداشت و سرا پا غرق خون گرديد و به رو بر زمين افتاد و در خون بغلتيد و از هوش برفت.

يزيديان گمان بردند كه وي كشته شده، او را به خود واگذاردند و سرش را از تن جدا نكردند. هنگامي كه پيشواي شهيدان در خون غلتيد و شهيد گرديد، يزيديان فرياد مي كشيدند: حسين كشته شد، حسين كشته شد، حسين كشته شد. هلهله مي كردند! پيروزي را به يك ديگر تبريك مي گفتند، فريادها كشيدند! عربده ها سر دادند! سويد به هوش آمد و دانست كه پيشوا كشته شده، از جاي برخاست و راه پيشوا را پيش گرفت شمشيرش را ربوده بودند، كاردي به دست آورد و بر يزيديان حمله اي سخت كرد.

ترس و بيم سپاه يزيد را فراگرفت. گمان بردند كه ياران حسين دوباره زنده مي شوند و به جهاد مي پردازند. و اين بار پيروزي ايشان قطعي خواهد بود. جماعتي آهنگ گريز كردند، جماعتي به مقاومت پرداختند و جماعتي با دودلي بايستادند و ناظر معركه شدند. تا ببينند سرانجام چه خواهد شد. آيا شهداي ديگر نيز از جاي برمي خيزند يا نه؟ همان كه ديدند سويد به تنهايي مي جنگد و شهداي ديگر در خون خفته اند و ديگر برنمي خيزند، دانستند كه سويد به هوش آمده و جهاد مي كند. گردش را گرفتند و شهيدش ساختند.


شهيد نمي ميرد و هميشه زنده است. مجاهدان بزرگ پس از شهادت حسين نيز از ياري او دست برنمي دارند و به راه حسين ادامه مي دهند. بايد دانست كه راه حسين چيست تا آن را پيمود. بايد دانست هدف حسين كدام است تا به سوي آن رفت.

كسي كه به فكر خود، راه حسين را بگويد و هدف وي را نشان دهد، بالاترين خيانت را به حسين كرده است.