بازگشت

عمار طائي


عمار طائي نيز چنين است، شهيد است و شهيدزاده و همانند آن «عمار» است. آن عمار در ركاب علي شهيد شد و اين عمار در ركاب حسين شهيد شد. آن، عمار ياسر بود و اين، عمار حسان. ياسر، در راه پيغمبر خدا، محمد شهيد شد. حسان در راه ولي خدا، علي شهيد شد. آن عمار مخزومي بود و اين عمار طائي. عمار طائي از شيعيان نام دار و دليران روزگار به شمار مي رفت. پدرش، حسان، از ياران علي بود. وي به راه علي بود و در جهادهاي جمل و صفين شركت داشتند، جان بازي كرد، فداكاري كرد و آن قدر بكوشيد، تا در صفين شربت شهادت بنوشيد.

عمار، فرزند همان پدر است، از ياران حسين است و راه پيماي راه حسين. در مكه در خدمت حسين بود، در راه كربلا، در خدمت حسين بود، در كوي شهادت هم با حسين بود، با حسين زنده بود و با حسين كشته شد. حياتش از علي آغاز شد و به حسين انجام شد، در زندگي و مرگ، خوش بخت بود.

روز شهادت، وقتي كه تنور جنگ گرم گرديد و سپاه يزيد، حمله ي نخستين را بر سپاه حسين آغاز كرد و با دفاع مردانه ي سپاه حسين رو به رو گرديد به طوري كه مجبور به عقب نشيني شد. عمار، يكي از دلاوران اين دفاع بود، مردانه جنگيد و جان بازي كرد و دليرانه پاي داري كرد، تا به شهادت رسيد.

از نواده هاي عمار، عبدالله بن احمد است كه با چند پشت به عمار مي رسد. وي از دانشوران بنام راويان حديث است و كتابي دارد به نام قضايا اميرالمؤمنين عليه السلام كه به وسيله ي پدرش از امام هشتم روايت مي كند. پدرش از ياران امام هشتم بوده و خودش براي امام علي النقي و حضرت عسكري اذان مي گفته است. به هر حال، خانداني بزرگ و دودماني شريف بوده اند، با شهادت و علم و دانش سر و كار داشته اند. آري، مكتب اسلام چنين شاگرداني پرورش مي دهد.