بازگشت

ازادي اسيران


سرانجام، افكار عمومي، كار خود را كرد، زبان اعتراض، بر يزيد گشوده شد و مجبور شد تغيير موضع دهد و اسيران را آزاد كند و گناه كشتن حسين را به گردن ابن زياد بيندازد و خود را بي گناه بخواند و با اسيران، از در دوستي درآيد و اعتذار بجويد.

يزيد، اسيران را احضار كرد و گفت: هر چه دوست داريد، از من بخواهيد، مي توانيد در شام، نزد من بمانيد، مي توانيد به مدينه بازگرديد و من جوايزي گران بها، به همه ي شما خواهم داد. بانوان اسير گفتند: اجازه بده كه ما براي كشته شدگانم گريه كنيم و عزا برپا كنيم. يزيد اجازه داد.

اسيران، به عزاداري و سوگواري پرداختند و جامه ي سياه پوشيدند، و نخستين عزاي حسين را در تاريخ، در شهر دشمن، در برابر ديد قاتل، برپا كردند.

بانوان دمشق، در مجالس سوگ، شركت مي كردند و با مصيبت كشان هم دردي مي كردند. مجالس عزا و سوگواري، هفت روز طول كشيد. اين نيز شاهكاري بود. براي شناسانيدن حسين عليه السلام و براي شناسانيدن پيشينيان حسين عليه السلام، براي شناسانيدن يزيد، براي شناسانيدن پيشينيان يزيد!