بازگشت

تهاجم به اردوگاه كفر


سرانجام امام (ع) در مقابل چشمهاي نگران و اشك آلود اهالي حرم با شمشير برهنه تنهاي تنها در مقابل سپاه جهل و خشونت و ظلم ايستاد و فرمود:



انا ابن علي الظهر من آل هاشم

كفاني بهذا مفخرا حين افخر



و جدي رسول الله اكرم من مشي

و نحن سراج الله في الخلق نزهر



و فاطم امي من سلالة احمد

و عمي يدعي ذالجناحين جعفر



و فينا كتاب الله انزل صادقا

و فينا الهدي و الوحي بالخير يذكر



و نحن امان الله للناس كلهم

نطول بهذا في الانام و نجهر



و نحن ولاة الحوض نسقي ولاتنا

بكأس رسول الله ما ليس ينكر



و شيعتنا في الناس اكرم شيعة

و مبغضنا يوم القيامة يخسر [1] .



«من فرزند علي پاك، از خاندان هاشم هستم، و افتخار مي كنم و همين افتخار برايم كافي است.

جد من رسول خدا بهترين كسي است كه بر روي زمين حركت كرد و ما مشعلهاي نوراني خدا در ميان خلق هستيم.

مادرم فاطمه از سلاله ي احمد، و عمويم جعفر است كه صاحب دو بال است.

كتاب خدا به صدق در ميان ما نازل شده است و در ما هدايت و وحي بخوبي ذكر مي شود. ما امان خدا هستيم براي تمامي مردم كه آشكارا و پنهان آن را بيان مي كنيم.

ما صاحبان حوضيم كه دوستانمان را با جام رسول خدا سيراب مي كنيم و اين قابل انكار نيست.

شيعيان ما در ميان مردم گرامي ترين پيروان هستند و دشمن ما در روز قيامت زيانكار است.»

نبرد آغاز شد و امام (ع) در حالي كه بر سمت راست سپاه اموي مي تاخت فرمود:



الموت اولي من ركوب الغار

و الغار اولي من دخول النار



«مرگ از آلوده شدن به عار بهتر است و عار از داخل شدن به آتش.»


سپس هنگام تهاجم بر سمت چپ كوفيان گفت:



انا الحسين بن علي

آليت ان لا انثني



احمي عيالات ابي

امضي علي دين النبي



«من حسين فرزند علي هستم كه سوگند ياد كرده ام تسليم نشوم.

از خاندان پدرم حمايت، و از دين پيامبر خدا پيروي مي كنم.»

امام (ع) به قدرت ايمان و طاقت و توان جان پاكي كه حال و هوايش را دگرگون ساخته بود در حال نبرد بود و كسي را توانايي مقابله ي مستقيم با او نبود، عمر بن سعد فرياد زد: واي بر شما! مي دانيد با چه كسي جنگ مي كنيد، اين [مرد] فرزند علي بن ابي طالب كشنده ي عرب است! پس از همه سو او را در محاصره ي خود گرفته و بر او يورش بريد. با فرمان امير سپاه بني اميه، موريانگان وحشي از هر سو به امام (ع) هجوم آوردند. [2] .


پاورقي

[1] طبرسي، الاحتجاج، ج 2، ص 103.

[2] مقرم، مقتل الحسين، ص 274، ابن شهر آشوب در مناقب، ج 4، ص 110، مي‏نويسد: با صدور فرمان عمر بن سعد يکصد و هشتاد نيزه‏دار و چهارهزار پياده به امام (ع) حمله‏ور شدند.