بازگشت

ابوبكر بن الحسن


سپس ابوبكر و عبدالله بن الحسن به سوي لاهوت پر كشيدند. شرايط نبرد بسيار سخت شده بود و گروهي امام (ع) را در محاصره خود داشتند، عبدالله فرزند امام مجتبي كه او نيز هنوز به دوران جواني پا ننهاده بود، علي رغم تلاش زينب كبري در حالي كه فرياد مي زد: به خدا سوگند! هرگز از عمويم جدا نمي شوم، خود را به امام (ع) رساند.

در همين اثنا مجر بن كعب (حرملة بن كاهل) به امام (ع) هجوم آورد اما پيش از آنكه ضربت شمشير او با بدن امام (ع) برخورد كند دستهاي رشيد عبدالله سپر جان حسين بن علي شد و در حالي كه دست او با پوست بدن آويزان بود. در آغوش امام (ع) جاي گرفت، امام (ع) فرمود: اي پسر برادرم! شكيبا باش و از خداي خود طلب خير كن تا تو را به پدران نيكوكارت ملحق سازد. پيش از آنكه كلام حسين بن علي تمام شود حرملة بن كاهل با تيري عبدالله را به شهادت رساند. [1] .


پاورقي

[1] لواعج الاشجان، ص 176، اللهوف، ص 51، ابن جوزي در ص 145، تذکرة الخواص، سعد بن عمر بن نفيل را قاتل عبدالله گزارش کرده و محمد بن ابي‏طالب، در ج 2، تسليه المجالس، ص 305، و بحراني در ج 17، العوالم، ص 279. هاني بن ثبيت حضري را قاتل عبدالله ذکر کرداه‏اند. همچنين از فرزندان امام حسن مجتبي (ع) حسن بن حسن (حسن هثني) نيز در کربلا حضور داشت و در رکاب امام خويش فداکاري کرد و مجروح بر زمين افتاده بود. آنگاه که مزدوران بني‏اميه به جدا کردن سرهاي شهدا اقدام کردند ديدند که وي هنوز زنده است، اسماء بنت خارجه که از خويشاوندان مادري او بود وساطت کرد، و او را با خود به کوفه برد و پس از چندي به مدينه برگرداند حياة الامام الحسين، ج 3، ص 256.