بازگشت

روياي صادق


سحرگاه عاشورا براي لحظاتي خواب امام يكتاپرستان را در خود گرفت و چون بيدار شد فرمود: در خواب سگهايي را ديدم كه بر من هجوم آورده اند؛ در ميان سگان، سگي سياه و سپيد بيش از همه هجوم مي آورد. بر اين باورم كه قاتل من شخصي ابلقي است بيس! آنگاه جدم رسول خدا (ص) را با جمعيتي از اصحابش ديدم كه به من فرمود: فرزندم! تو شهيد آل محمد هستي و اهالي آسمانها و كروبيان افق اعلي از مژده ي آمدنت شادماني مي كنند. شتاب كن و درنگ روا مدار؛ فرشته اي كه از آسمان فرود آمده در پي توست تا خون تو را در زجاجينه ي سبز رنگي قرار دهد.


آنگاه فرمود: اين آنچه بود كه [در خواب] ديدم. لحظه ي [وقوع] آن امر مهم نزديك است و [هنگام] كوچ از اين دنيا فرا رسيده و در آن شكي نيست. [1] .

هنگام فريضه ي صبح رسيد، با بانگ مؤذن در هر دو سپاه جوششي به وجود آمد، هر دو گروه وضو ساختند و نماز را به جماعت برگزار كردند، يك سو حسين بن علي و جمعيتي كم تعداد پس از شبي پر خاطره و سرشار از بندگي قامت افراشته بود، و در سويي ديگر فرزند سعد بن ابي وقاص با پيشاني پينه بسته، امامت شمشير بدستان بني اميه را عهده دار بود. هر دو در يك زمان به نماز ايستادند و روي خود را به يك قبله برگرداندند و با يك روش نماز را با ترتيبي واحد به انجام مي رساندند؛ اما چرا محصول نماز يك سپاه قتل و غارتگري و خيانت است؟! و محصول نماز ديگري وصل، شور، پايمردي، و نهراسيدن از دريايي انسان بي تعقل است؟!

مهمترين اختلاف در روح اين دو نماز است: آنجا كه هدايت و امامت نماز با چه كسي باشد؟ صلاة، صيام، حج، و جهادي كه از هدايت امام حق و باطن كتاب و هادي عالم به سنت و روش پيامبر تهي باشد، جز عملي ناقص، تحملي بي فرجام، حجي بي احرام، و جنايتي خوفناك نيست، تنها تفاوت نماز اردوگاه عمر بن سعد و قافله حسيني در روح و هدايت و محتواي آنهاست، نماز بي حسين نماز بي قرآن و عبادت بي فرقاني است كه راهي جز به ضلالت و گمراهي نمي برد، و امام حسين (ع) اين راه طولاني، پرمخاطره و پررنج را طي كرده بود تا زندگي مسلمانان از هدايت محروم نماند. به دست آوردن يك دل آشتي كننده با خدا، از كشيدن هزار شمشير و پيروزي در ميدان نبرد، برايش دل انگيزتر بود.

نماز با حسين وعده ديدار و نشستن به تماشاي دلدار است. چون سالك طريق ناب حسيني به فيض حضور مي رسد، جان او متاعي براي برداشتن و بردن نيست، قبسي سنگين و مزاحم است كه دست و بال پروازي او را به بند كشيده و هيچ بشارتي دلنوازتر از بي جاني و هيچ پروازي سبكبال تر از ما بسر افتادن به كوي يار نيست، لذا امام (ع) كه در تمام طول شب، سروش سعادت را بر دوش اصحاب خود در طواف مي ديد به آنها فرمود: خداوند عزيز در اين روز براي شما شهادت را مجاز فرمود، پس صبر و جهاد پيشه سازيد. [2] .



پاورقي

[1] بحارالانوار، ج 45، ص 3، الفتوح، ج 5، ص 181، خوارزمي، مقتل الحسين، ج 1، ص 251، الدمعة الساکبه، ج 4، ص 276، العوالم، ج 17، ص 247.

[2] اثبات الوصيه، ص 126، کامل الزيارات، ص 73، بحارالانوار، ج 45، ص 86، اثباة الهدي ج 2، ص 583، الدمعة الساکبه، ج 4، ص 120، در بعضي اخبار امام (ع) حضرت زين‏العابدين را مستثني فرموده‏اند. مقتل الحسين، ص 366، اثباة الهدي، ج 2، ص 588.