بازگشت

البيضه


كاروان توحيدي خسته و پراضطراب اما محكم و استوار در حالي كه از سوي سپاه بني اميه تعقيب مي شد به منزلگاه البيضه [1] وارد شد و پس از آنكه فرود آمدند امام صالحان بار ديگر زبان هدايت گشود و طريق سعادت را پيش روي از راه ماندگان قرار داد. او بعد از حمد و ثناي الهي فرمود: اي مردم! همانا رسول خدا فرموده هر كس فرمانروايي ظالم را ببيند كه حرامهاي خدا را حلال مي شمارد، پيمان خداوندي را شكسته، و با سنت رسول خدا (ص) مخالفت كرده، در ميان بندگان خدا با گناه و تجاوز رفتار مي كند، و او [مشاهده كننده] با كردار و گفتار خود بر عليه او [ظالم] شورش نكند، بر خداوند است كه او را در جايگاه [پست] آن ستمگر در آورد.

بدانيد اينها [بني اميه] به پيروي شيطان متصل شده و اطاعت خداوند رحمان را ترك كرده، تباهيها را آشكار ساخته، حدود خداوندي را تعطيل، و بيت المال را در انحصار خود درآورده، حرام خدا را حلال، و حلال خدا را حرام ساخته اند، و من از هر كس سزاوارترم كه بر [زشتيها و گناهان] اينان شورش كنم و در برابر آنها ايستادگي نمايم. نامه هاي شما به دست من رسيد و فرستادگانتان [پياپي] آمدند [و گفتند] كه شما با بيعت خود مرا به دشمن نمي سپاريد و رهايم


نمي كنيد. اگر بر بيعت و پيمان خود پايدار هستيد كه به رشد و كمال خواهيد رسيد [بدانيد] اكنون من حسين بن علي فرزند دختر رسول خدا (ص) هستم. خود با شما و خاندانم با خاندان شما هستند و براي شما الگو هستم، و اگر چنين نكرديد و پيمانهاي خود را شكستيد و از بيعت خويش دست برداشتيد، به جانم سوگند! كه از شما [چنين رفتاري] عجيب نيست، چرا كه با پدرم و برادرم و پسرعمويم مسلم نيز چنين كرديد و هر كس فريب شما را خورد گول خورده [ناآزموده] است، شما سعادت خويش را نشناختيد و بهره ي ايماني خود را از دست داديد و هر كس پيمان شكني كند از زبان پيمان شكنان برخوردار خواهد بود و خداوند بزودي مرا از شما بي نياز خواهد كرد. [2] .

كاروان حسيني پس از استراحتي كوتاه در حالي كه همچنان سپاه حر را سايه به سايه در تعقيب خود مشاهده مي كردند.



پاورقي

[1] محل پرآبي ميان واقصه و عزيب است. مراصد الاطلاع، ج 1، ص 244.

[2] مقرم، مقتل الحسين، ص 184، وقعة الطف، ص 172، تاريخ طبري، ج 5، ص 403، العبرات، ج 1، ص 397، اعيان الشيعه، ج 1، ص 596، ابن اثير، کامل، ج 3، ص 280.

أيها الناس، ان رسول‏الله (ص) قال:

من رأي سلطانا جائرا مستحلا لحرام الله، ناکثا لعهده الله، مخالفا لسننه رسول‏الله يعمل في عبادالله بالاثم و العدوان فلم يغير عليه بفعل و لا قول، کان حقا علي الله أن يدخله مدخله ألا و ان هؤلاء قد لزموا طاعة الشيطان، و ترکوا طاعة الرحمن، و اظهرو الفساد، و عطلوا الحدود، و استأثروا بالفي‏ء، و أحلوا حرام الله، و حرموا حلاله، و أنا أحق من غير قد أتتني کتبکم، و قدمت علي رسلکم ببيعتکم انکم لا تسلموني و لا تخذلوني، فان تممتم علي بيعتکم تصيبوا رشدکم، فانا الحسين بن علي، و ابن فاطمة بنت رسول‏الله (ص)، نفسي مع أنفسکم، و أهلي مع أهليکم فلکم في اسوة، و ان لم تفعلوا و نقضتم عهدکم، و خلعتم بيعتي من أعناقکم فلعمري ما هي لکم بنکر، لقد فعلتموها بأبي و أخي و ابن عمي مسلم! و المغرور من اغتربکم، فحظکم أخطأتم، و نصيبکم ضيعتم و سيغني الله عنکم، و السلام عليکم و رحمة الله و برکاته.

سخنان و هدايتهاي امام (ع) صريح، و بي‏پرده و صادقانه بود و آنچه وي در اين سرزمين بيان داشت فلسفه نهضت عاشورا و حيات شريف انساني است که بدون به کار بستن نسخه هدايت او در زندي، جامعه اسلامي هيچ‏گاه طعم رشد و سعادت را نخواهد چشيد. آنچه امام (ع) فرمود: محتواي رسالت همه انبياء و محور هدايت تمامي کتابهاي آسماني بود که هميشه تازه و باطراوت در افقي بالا پيش روي مسلمانان و آزادگان است و هر جمعيتي که از اين هدايت برخوردار نباشد هدايت و سعادت را نيز دريافته نخواهد کرد. مرگي که امام (ع) از آن سخن مي‏گويد نه تنها فنا نيست بلکه بالاتر از آنچه که غزالي مي‏گويد: مرگ چيزي جز تغيير حالت نيست چنين مرگي بيدار شدن از خفتگي در دامن پليديهاي عالم ناسوت و روشن ساختن دل از تاريکيها و ظلمات لوليدن در مزبله‏هاي فساد و تباهي و گذراندن روزگار در سايه ستم ظالمان است.