بازگشت

صفاح


پس گروهي با امام (ع) همراه شدند و دسته اي نيزه از راه ماندند و به سوي مقصدهاي خود رفتند. [1] كاروان حسيني به راه خود ادامه داد تا اينكه به صفاح [2] رسيدند؛ در آنجا فرزدق شاعر بزرگي كه در مدينه همواره از عنايت و سخاوت امام (ع) برخوردار بود به حضور امام (ع) شرفياب شد. امام (ع) از او خواست تا در مورد عراق با وي سخن گويد. فرزدق در پاسخ گفت: قلوب الناس معك و سيوفهم مع بني امية و القضاء ينزل من السماء و الله يفعل ما يشاء. دلهاي مرم با تو و شمشيرهايشان با بني اميه است، قضا از آسمان فرود مي آيد و هر چه خداوند اراده كند همان مي شود. امام (ع) فرمود: راست گفتي همواره كارها با خداست و هر روز براي او مشيتي است؛ اگر قضاي او چنان باشد كه ما دوست مي داريم، او را بر نعمتهايش سپاس گزارم و از او توفيق شكر مي طلبم، و اگر اراده ي او ميان ما و آرزوهايمان جدايي افكند، كسي كه نيت و انگيزه ي او حق، و راستي و تقواي الهي پشتوانه اش باشد در نزد خدا فراموش نمي شود. [3] .



پاورقي

[1] اخبار الطوال، ص 292، شيخ مفيد، ارشاد، ج 2، ص 68، البداية و النهاية، ج 8، ص 166، وقعة الطف، ص 157.

[2] منطقه‏اي بين حنين و حرم است. مراصد الاطلاع، ج 1، ص 277.

[3] البداية و النهاية ج 8، ص 166، ابن اثير، کامل، ج 3، ص 276، وقعة الطف، ص 158، شيخ مفيد، ارشاد، ج 2، ص 68، العقد الفريد، ج 4، ص 384، همچنين نقل شده است که امام (ع) به فرزدق فرمود: اي فرزدق! اينها گروهي هستند که بر پيروي شيطان ثابت قدم‏اند و خداوند رحمان را پيروي نمي‏کنند، و به ترويج فساد در زمين پرداخته و حدود الهي را باطل مي‏کنند، شراب مي‏نوشند و اموال فقرا و مساکين را به خود اختصاص داده‏اند، و براي من شايسته و سزاوار است که به ياري دين خدا برخيزم و آيين او را گرامي داشته و در راهش جهاد کنم تا کلمه‏ي خدا برترين باشد. يا فرزدق ان هؤلاء قوم لزموا طاعة الشيطان، و ترکوا طاعة الرحمان، و أظهروا الفساد في الأرض، و ابطلوا الحدود، و شربوا الخمور، و استأثروا في أموال الفقراء و المساکين،. و أنا أولي من قام بنصرة دين الله و اعزاز شرعه و الجهاد في سبيله؛ لتکون کلمة الله هي العليا.